وصیت نامه شهید؛
شهید «حسین تنگستانی بنداروزی» به دوستان خود قبل از شهادت می‌گفت: می خواهم زنجير محكمي را كه بر پای وجدانم سنگيني مي كند بردارم و خود را رها سازم. او اين زنجير را با شهادت خود برداشت و ديِن خود را به مملكت خويش ادا كرد.

به گزارش نوید شاهد بوشهر؛ شهید «حسین تنگستانی بنداروزی» در تاریخ سوم اردیبشهت ۱۳۲۸ در خانواده‌ای متدین و مستضعف متولد شد.
از بدو تولد مادر گرامی‌اش او را با قرآن و دین آشنا ساخت تا اینکه دوران کودکی به پایان رسید. در دوران نوجوانی و پانزده سالگی و زمانی که یک فرزند بیش از پیش به محبت مادر نیاز دارد مادر مهربانش را از دست داد و از نعمت مادر داشتن بی بهره ماند.

شهیدی که دنیا را مانند زنجیری در پا و شهادت را راه نجاتش میدانست
شهید در دوران بلوغ خود با تربیت پدر بزرگوارش فردی خردمند و بی آلایش به بار آمد و راه و روش درست زندگی کردن را آموخت. دوره نوجوانی را با کار در کارخانه و بیرون از خانه روزگار را با هر خوشی و ناخوشی می‌گذراند و در سن بیست سالگی عازم سفر به کویت شد. با به دست آوردن شغل در آن کشور علوم و فنون زیادی را آموخت و بعد از ۵ سال اقامت در آن کشور با اندک اندوخته‌ای که داشت به وطن خود بازگشت.

پس از آن شهید تنگشتانی زندگی مشترک خود را آغاز کرد و بعد از چند ماه از زندگی مشترکش مجدداً به کویت رفت تا به کار خود ادامه دهد و بعد از دو سال کار و تلاش در کویت به ایران برگشت و کار در آن کشور را برای همیشه کنار گذاشت. بعد از سفر دومش به کویت انقلاب اسلامی آغاز شد و بعد از آغاز انقلاب عضو فعال شورای بسیج محل شد و فعالیت‌های زیادی را انجام می‌داد.
شهید تنگستانی در آن دوران که عضو بسیج محل بود همیشه عاشق جبهه و جنگ بود و شهادت در راه خدا را در ذهن خود می‌پروراند تا اینکه یک روز نامه‌ای از رئیس شورای مرکز به دستش رسید و از او درخواست کرده بودند به تهران برود، او هم طبق دستور آن‌ها به تهران رفت در آن جا سخنان گهربار امام خمینی (ره) را با گوش جان شنید بعد از اتمام سخنان امام خمینی (ره) دوباره به شهر خود بازگشت. چند روز بعد که از تهران برگشت به خانواده اش گفت: من نمی‌توانم اینجا بمانم آرام و قرار ندارم و باید به جبهه بروم و با دشمنان مبارزه کنم.
 وی بعد از  ۷۵ روز حضور در جبهه نزد خانواده با یک مرخصی کوتاه برگشت. حدود چهار روز مهمان خانواده بود در این چهار روز از تمام دوستان و آشنایان خداحافظی کرد و حلالیت طلبید و ضمن خداحافظی هم می‌گفت من جبهه می‌روم ولی برنمی‌گردم زیرا هم در خواب دیده ام که شهید می‌شوم و هم قلبم گواهی می‌دهد که برنمی گردم.

این شهید والامقام در سن ۳۷ سالگی در تاریخ ۲۴ بهمن ماه ۱۳۶۴ در هنگام نماز خواندن در میدان نبرد به درجه رفیع شهادت رسید.
شهید «حسین تنگستانی بنداروزی» به خانواده و دوستان خود می‌گفت: می‌خواهم زنجیر محکمی را که بر پای وجدانم سنگینی می‌کند بردارم و خود را رها سازم این زنجیر را با خون خود برداشت و دین خود را به مملکت خویش ادا کرد.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده