دلنوشته فرزند شهید «صابر عزیزی»
می‌خواهم از پدری بنویسم که هر چند وجودش را هرگز حس نکرده‌ام اما حضورش را همیشه در کنارم لمس می‌کنم، پدری که هرگز دیدارش میسر نشد اما می‌توانم‌ چهره نازنینش را مجسم کنم، پدری که محبتش را در دلم احساس می‌کنم و سلطان رویاهای من است.

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید «صابر عزیزی» یکم مرداد 1342 در روستای بناوچ لوشه از توابع شهرستان ثلاث باباجانی به دنیا آمد. پدرش عزیز کارگر بود و مادرش خلاصه نام داشت. تا دوم ابتدایی درس خواند. بسیجی بود. سوم تیرماه 1362 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار شهید والامقام در گلزار شهدای روستای میرآباد تابعه شهرستان جوانرود واقع است.

پدرم، سلطان رویاهای من است

دلنوشته فرزند شهید «صابر عزیزی»
به نام آنکه ذکر نامش بهترین ترانه‌هاست
سلام، سلامی که زمینش میوه عطوفت می‌دهد و از آسمانش باران محبت می‌بارد
سلام بر پدر شهیدم!
مهربانا! بگذار بغضی را که سالهاست فرو خورده‌ام در‌کنارت بشکنم‌. بگذار طنین صدای دلنشین‌ات را که هرگز نشنیده‌ام بشنوم بگذارکه چشمان سیاهت را که در حسرتش می‌سوزم ببینم سالهاست شاهد اشک‌هایی هستم که در وصف تو و خوبی‌هایت ریخته می‌شود من ندیده‌ام که مادر برایت اشک بریزد اما دیده‌ام که از فراق تو چگونه آه حسرت بر لبانش می‌نشاند. خواهرانت تو را در دیروزها می‌جویند و برادرانت تو را در رویاهایشان می‌یابند اما من تو را در کدامین خاطراتم و در کدامین رویاهایم بیابم؟ کدامین پنجره را بگشایم تا نسیم بوی تو، بوی پیراهن یوسفم را ارمغان آورده و حال تو بگو که راز دلم را در کدامین گوشه‌ی دلم پنهان کنم.

واژه‌ی پدر واژه‌ی غریبی است برای من، برای منی که سایه‌ی پدر را هرگز ندیده‌ام و آغوش گرم و با محبتش را هرگز لمس نکرده‌ام و حالا می‌خواهم از پدری بنویسم که هر چند وجودش را هرگز حس نکرده‌ام اما حضورش را همیشه در کنارم لمس می‌کنم پدری که هرگز دیدارش میسر نشد اما می‌توانم‌ چهره نازنینش را مجسم کنم پدری که محبتش را در دلم احساس می‌کنم و سلطان رویاهای من است.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده