نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شهادت توسط یکی از هواپیما‌های عراقی

شهادت توسط یکی از هواپیما‌های عراقی

همسر شهید «کریم کریم‌زاده» می‌گوید: ۱۵ روز پیش ما بود بعد از ۱۵ روز به جبهه رفت، نیروی پدافند هوایی بود، چهار تا هواپیمای عراقی آمدند و با آن‌ها جنگیدند تا پای جان پشت ضد هوایی مقاومت و جانفشانی کردند، توسط یکی از هواپیما‌های عراقی به شهادت رسید و بعد از ۶ روز جنازه اش را آوردند.
تبریک ابوشهیدین حضرت آیت الله معلمی به مناسبت ولادت امام علی علیه السلام و روز پدر

تبریک ابوشهیدین حضرت آیت الله معلمی به مناسبت ولادت امام علی علیه السلام و روز پدر

نوید شاهد مازندران، به مناسبت ولادت امام علی علیه السلام و روز پدر کلیپی از تبریک ابوشهیدین حضرت آیت الله معلمی پدر شهیدان «غلامرضا و غلامعلی معلمی» منتشر کرده است که شما را به دیدن این کلیپ دعوت می‌کنیم.
پسرم چشمانش را در راه نماز از دست داد

پسرم چشمانش را در راه نماز از دست داد

پدر شهید «قربانعلی نوری» می‌گوید: پسرم سه ساعت تمام در اتاق عمل یا حسین گفت از اتاق عمل که آمد بیرون داشتند اذان می‌گفتند گفت یک مهر به من بدهید تا نماز بخوانم، گفتم تو الان ضعف داری گفت در راه الله اکبر چشمانم را از دست دادم، مهر را آوردم و دراز کشیده نمازش را خواند.
لباسش بعد یازده ماه سالم مانده بود

لباسش بعد یازده ماه سالم مانده بود

پدر شهید «قربانعلی نوری» می‌گوید:خبر دادند بعد از یازده ماه جنازه اش را آوردند منم گفتم تا خودم پسرم را شناسایی نکنم قبول نمی‌کنم که قربانعلی باشد. جنازه اش را که باز کردم دیدم لباس و بادگیرش هنوز تنش بود انگار تازه یکی لباس به تنش کرده در این یازده ماه لباسش سالم مانده بود.
کلیپ/ تصاویر کمتر دیده شده از عملیات کربلای پنج

کلیپ/ تصاویر کمتر دیده شده از عملیات کربلای پنج

نوید شاهد مازندران، کلیپی از تصاویر کمتر دیده شده عملیات کربلای پنج و رزمندگان شجاع لشکر ویژه ۲۵ کربلا (در این تصاویر سردار شهید علیرضا بلباسی و شهید موسوی عمویی دیده می‌شوند) منتشر کرده است که شما را به دیدن این کلیپ دعوت می‌کنیم.
ذاکر اهل بیت «کاظم اکبری»: ملودی شعرم، عنایت شهید بود

ذاکر اهل بیت «کاظم اکبری»: ملودی شعرم، عنایت شهید بود

کربلایی «کاظم اکبری» ذاکر اهل بیت می‌گوید: شب ۲۳ ماه مبارک رمضان علی آقا گفت این شعر شهید، آقا کاظم تو بخوان من هیچ سبکی تو ذهنم نبود یعنی ملودی که در شعر سوار شده در واقع عنایت شهید است. میکروفون را گرفتم و این زمزمه شد که «قصه می‌گم آی رفقا تو قالب شعر و سرود/ حرف دل‌های سوخته عاشقای سینه کبود»