احترام به پدر در کلام شهید ناصر بهداشت
به نقل از همسنگر
شهيد:
در محوطه گردان به همراه ((سردار شهيد ناصر بهداشت)) ايستاده بوديم.در همين هنگام يكى از برادران كه از مرخصى برگشته بود, رو به من كرد و گفت:((پدرت بيمار است, پيغام داد كه به شهر برگردى)).
من گفتم:((ان شاءالله
چند روز ديگر مرخصى مى گيرم و مى روم)).
سردار بهداشت كه ناظر
بر گفتگويمان بود گفت:((چند روز ديگر نه همين الان به ديدن پدرت برو)) چند لحظه
مكث كردم گفتم: برادر من تازه آمدم ان شاءالله چند روز ديگر برميگردم, هنوز حرفم تمام نشده بود كه او گفت: من فرمانده تو
هستم به تو مى گويم بخاطر احترام به پدرت همين الان به مرخصى برو.
به هرحال به خانه
برگشتم و وقتى ماجرا را براى پدرم بازگو كردم با آن حال بيمارش به ترمينال رفت و
بليطى تهيه كرد و به من داد و گفت: پسرم برايت بليط گرفتم,
فردا صبح دوباره به جبهه برو و سلام مرا به ((بهداشت)) برسان و بگو خداوند خيرش
بدهد و من هميشه برايش دعا مى كنم.
مركز اسناد بنياد شهيد و امور ايثارگران