« سام » خاطرات جانباز ابراهيم سام دليرى در جبهه هاى جنگ
عنوان كتاب :
سام
پديد آورنده : ابراهيم سام دليرى
مشخصات نشر: تهران, نشر شاهد,
1388
موضوع : 1-سام دليرى -
2- جنگ ايران
وعراق, 59 ,
67, شهيدان ,
سرگذشتنامه
تعداد صفحات : 192
صفحه
سفارش دهنده : با
همكارى و حمايت سازمان
بنياد شهيد و امور
ايثارگران استان مازندران
نوبت چاپ:اول تيتراژ :3000 نسخه
چاپ و صحافى : مؤسسه
فرهنگى و هنرى شاهد
قيمت : 28000 ريال
شابك :
2-416-394-964-978
اين كتاب حكايت تلخ و شيرين سلحشوريها, دلاوريها وعشق و ايثار انسانى است كه بهترين لحظه هاى زندگى اش را وقف دفاع از ناموس و مملكت خود كرده است. حكايتى از تجربه هاى بزرگ انسانى, تجربه هاى ايثار و شهادت, روبرو شدن با انسانهاى بزرگ, روح هاى عميق و دست نيافتنى. لمس كردن عشق واقعى و پشت كردن به دنيا با تمام زرق و برق هايش, جايى كه بين نيروهاى عادى و فرماندهان هيچ فرقى نبود. همه يكدل و يك زبان جان بر كف به دفع دشمن متجاوز پرداختند. خاطراتى از لحظه خداحافظى از پدر و مادر و وداع از خطه سر سبز چالوس واعزام به سرزمين خاك سرخ جنوب, حركت به سوى جبهه , لحظه هاى گرم و صميمى با دوستان جديد در اتوبوس, آفتاب سرخ جبهه, شركت درعمليات بيت المقدس كه منجر به آزاد سازى جاده اهواز به خرمشهر گرديد. فتح خرمشهر بعد از 575 روز اسارت, عمليات رمضان, محرم و والفجر(1) . شبهاى عمليات و نجواهاى عاشقانه رزمندگان با خداى خويش, وصيت نامه نوشتن ها, شكار تانك هاى دشمن, روياى ديدار با امام خمينى و امام مهدى صاحب الزمان به عنوان فرمانده عمليات, شكست دشمن, فتح خرمشهر و خواندن نماز شكردر مسجد جامع خرمشهر, حماسه سنگر سازان بى سنگر,معجزه طوفان شن كه سبب منصرف شدن دشمن از حمله سنگين شده است, فداكارى هاى روحانيون در جبهه, به شهادت رسيدن محمود, مؤذن محور كه صداى اذانش دل هر كسى حتى عراقى ها را نرم مى كرد. طوريكه هنگام اذانش خط خاموش مى شد و صداى شليكى به گوش نمى رسيد. لحظه هاى جنگ تن با تانك ها و فرار تانك هاى دشمن, محاصره و اسير شدن به دست عراقى و رسيدن بچه هاى سپاه و آزاد نمودن ما, به روى مين رفتن و شهيد شدنهاى رزمندگان, تحويل سال نو همه و همه خاطرات تلخ و شيرينى است از يكسال حضور سرسبز بسيجى جانباز برادر ابراهيم سام دليرى در جبهه هاى جنگ كه حكايتش در جوانمردى است وعشق و ايثار.