کتاب «اصحاب درد» که زندگی بخشی از خاطرات ۴۹ جانباز پنجاه تا هفتاد درصد شهرستان‌های سمنان، مهدی‌شهر و سرخه را روایت می‌کند؛ به کوشش پایگاه کتاب گویای ایران‌صدا شنیدنی شد.

به گزارش نویدشاهد؛ کتاب «اصحاب درد» روایتی ساده، صمیمی و به‌ دور از هرگونه «شعارزدگی» ۴۹ جانباز ۵۰ تا ۷۰درصد شهرستان‌های «سمنان»، «مهدیشهر» و «سرخه» است که در هشت سال دفاع مقدس برای دفاع از آرمان‌هایشان درمقابل دشمن ایستادند.

این ایثارگران حقایق جنگ تحمیلی را مستقیم و بی‌واسطه تعریف کردند. این کتاب به کوشش «نشر شاهد» منتشر و از سوی پایگاه کتاب گویای ایران‌صد در قالب صوتی منتشر شده است. در ابتدای این کتاب از قول نویسنده آمده است که با پیشنهاد و حمایت بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان در نخستین قدم مصاحبه صوتی _ تصویری با جانبازان بالای 50 درصد آغاز شد و جمع‌آوری خاطرات جانبازان نزدیک به 2 سال زمان برده است. 

«اصحاب درد» در نویدشاهد شنیدنی شد

در بخشی از کتاب آمده است: «چهارم ابتدایی بودم که زمزمه‌های انقلاب همه جا پیچید. محله ما هم از این تاثیر بی نصیب نبود. ما که کوچکتر بودیم معمولاً سر کوچه جمع می‌شدیم و با مشت‌های کوچکمان شعار می‌دادیم. نانوایی آقای بهروزی تا میدان بهشتی امروز صد متری فاصله داشت. آن روز در میدان درگیری پیش آمد. پسرش بهروز که تقریباً از من سه سال کوچکتر بود، از خانه بیرون آمد و شروع کرد به شعار دادن. او همان‌طور که داشت از سمت چپ مغازه به طرف خانه می‌رفت، ناگهان تیر خورد و شهید شد. آن روز جمعیت مدام شعار می‌دادند و بعد از مدتی چندین ماشین را آتش زدند.

سیزده سال داشتم که در بسیج مدرسه راهنمایی ثبت‌نام و فعالیتم را شروع کردم. زمانی که پسر عمویم، عباس باغبان شهید شد، سوم راهنمایی بودم. بعد از آن برای اعزام به جبهه اقدام کردم. ما را برای آموزش به تهران بردند. پس از چهل و پنج روز آموزش به سمنان بازگشتیم. پس از 10 روز ما را اعزام کردند. ابتدا ما را به پادگان بیست و یک حمزه بردند. در آنجا سازمان‌دهی شدیم و لباس و تجهیزات به ما دادند. من کمک آر پی‌جی زن شدم. حدود پنجاه اتوبوس بود. تا قم مشخص نبود به کجا اعزام می‌شویم. ما را به پادگان دوکوهه، در نزدیکی اندیمشک بردند. یک هفته آنجا ماندیم. بعد از آن در پادگان صحرایی، بین جاده اندیمشک و اهواز حدود چهل و پنج روز مستقر شدیم. سپس شبانه ما را به دژ مرزی بردند. مدتی آنجا بودیم تا اینکه ما را به جزیره مجنون شمالی منتقل کردند.»

فصل اول:

آمار بازدید : 5

فصل دوم:

آمار بازدید : 2

فصل سوم:

آمار بازدید : 2

فصل چهارم:

آمار بازدید : 2

فصل پنجم:

آمار بازدید : 1

فصل ششم:

آمار بازدید : 1

فصل هفتم:

آمار بازدید : 1

فصل هشتم:

آمار بازدید : 0

خبرنگار: فاطمه سعیدمسگری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده