نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - شفاهی
«اسداله عباسیان» از جانبازان ۷۰ درصد دفاع مقدس استان ایلام است که سال ۱۳۵۹ در جبهه کردستان به درجه رفیع جانبازی نایل آمده است. وی از جوانان می‌خواهد کار امام، راه امام را ادامه دهند و همیشه در صحنه باشند. چرا که این انقلاب با خون هزاران شهید به اینجا رسیده است. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۷۰۴۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۵

روایتی شنیدنی از زبان جانباز«احمد پناهی»
«احمد پناهی» می گوید: زمانی که سوسنگرد محاصره شد ما سازماندهی و آموزش آنچنانی نداشتیم. دوران خیلی سختی بر ما گذشت حتی دیگر کار به جایی رسید که ما با دست خالی در کوچه‌های سوسنگرد با دشمن مقابله می‌کردیم.
کد خبر: ۵۷۰۴۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا
شهید «شمس الدین ملایی» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که خرداد ۱۳۶۷ در جبهه مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همیشه می‌گفت: «تا فشنگ دارم خواهم جنگید هرگز با اسلحه پُر برنخواهم گشت. چون من راه شهادت را از آزادمرد اسلام امام حسین (ع) سیدالشهداء آموخته‌ام.»
کد خبر: ۵۷۰۳۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۳

خاطرنگاری والدین شهدا
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با پدر بزرگوار شهید «علی اکبر مرتضایی رتکی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۷۰۳۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۳

خاطرات شفاهی
«امیر کسبت» جانباز جنگ تحمیلی می‌گوید: «در سال 1361 از طریق بسیج بندرعباس به خط مقدم اهواز اعزام شدم. تو یکی از عملیات‌ها داوطلب شده بودم و می‌خواستم تانک‌های عراقی را منهدم کنم که پای راستم را با تیر زدن و بر روی زمین افتادم، خواستم بلند بشم و برم جلو که یک دفعه افتادم و دیدم پا ندارم. چهار بار با پای مصنوعی همراه با دوست جانبازم به جبهه اعزام شد...»
کد خبر: ۵۷۰۳۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۳

پدر شهید «رضا گلستانه» نقل می‌کند: «رضا بچه زرنگ و اهلی بود و الان هم عکس‌هایش همدم من است.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگو جلب می‌کند.
کد خبر: ۵۷۰۳۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۳

روایتی شنیدنی از زبان جانباز و آزاده«محمد کرم نعمتی»
«محمد کرم نعمتی»می‌گوید: دو ساعت در طول روز در زندان‌های عراق اجازه آزادی به ما می‌دادند. در ایام عاشورا و تاسوعا یک شب که عزاداری می‌کردیم سه شب بدون آب و غذا ما را شکنجه می دادند.
کد خبر: ۵۷۰۲۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۲

گفتگوی تصویری با جانباز «منوچهر غلامی برشاهی»
«منوچهر غلامی برشاهی» می گوید: وقتی به منطقه می‌رفتیم فکر هم نمی‌کردیم حتی یک ثانیه دیگر هم زنده بمانیم اما خداوند به ما کمک می‌کرد. درگیری‌ها خیلی سنگین بود.
کد خبر: ۵۷۰۲۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۲

گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده «محمدرضا عامریان»
جانباز و آزاده «محمدرضا عامریان»، می‌گوید: زمانی که آزاد شدیم 12 ساعت در اتوبوس بودیم تا به مرز خسروی رسیدیم حتی یک قطره آب هم به ما ندادند.
کد خبر: ۵۷۰۲۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۲

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید والامقام «موسی گودرزی» در بیان خاطرات فرزندش می‌گوید: پسرم سنش کم بود و بسیج او را برای اعزام به جبهه نمی‌پذیرفت. مجبور شد شناسنامه‌اش را دستکاری کند که سنش برای رفتن به جبهه مناسب باشد.
کد خبر: ۵۷۰۲۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۲

گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «بهزاد مرادی»
«بهزاد مرادی» می‌گوید: 26 اسفندماه 1385 در پادگان مرزی خسروی ولد خشکه مجروح شدم، سرباز بودم و چیزی به پایان خدمتم نمانده بود که در حین انجام مأموریت، به مین جا مانده از جنگ تحمیلی برخورد کردیم و من پای چپم را از دست دادم.
کد خبر: ۵۷۰۱۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۱

روایتی شنیدنی از زبان جانباز«نسرین جهانشاهی»
«نسرین جهانشاهی» می‌گوید: من‌ هیچوقت از دشمن نمی‌ترسیدم همیشه هواپیماها را در آسمان نگاه می‌کردم و فکر نمی کردم روزی همین هواپیماهای به محل سکونت خودم حمله می‌کنند.
کد خبر: ۵۷۰۱۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۱

گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده «بابا علی ابدالی عسگرآبادی»
«بابا علی ابدالی عسگرآبادی» می‌گوید: ما را به شهرک جلولا بردند 21 روز آنجا بودیم تا اسرا را جمع کردند و بعد ما را به زندان هارون الرشید بردند. شش ماه افسرها باید سلول‌های هارون الرشید را طی کنند که سخت‌ترین سلول بود چون غذا و امکانات بهداشتی نداشتیم.
کد خبر: ۵۷۰۱۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۱

گفتگوی تصویری با جانباز «پرویز گراوندی نژاد»
«پرویز گراوندی نژاد» می‌گوید: از اسارت خیلی می‌ترسیدم وقتی مجروح شدم تا زمانی که من را سوار آمبولانس کردند و بردند بیهوش نشدم. پایم را از دست داده بودم اما از ساعت یک ظهر تا 7 شب تحمل کردم.
کد خبر: ۵۷۰۱۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۱

خاطرات شفاهی
جانباز «علی‌اصغر درویش» دل و جان خود را در راه وطن و انقلاب خود گذاشته است و از نحوه آشنایی با سپاه پاسداران و نداشتن بازنشستگی در راه خدمت برایمان می‌گوید.
کد خبر: ۵۷۰۱۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۸

خاطرات شفاهی همسر و مادر شهید؛
سیده حشمت همسر و مادر شهیدان احمدیان گفت: «اوایل انقلاب ما به شهر زرندیه آمدیم، اله مراد چهار سال در شرکتی کار میکرد و عضو بسیج بود که راهی جبهه شد در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید و بعد از آن پسرش با شور و شوقی همچون پدر راهی جبهه شد.»
کد خبر: ۵۷۰۱۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۲

خاطرات شفاهی والدین شهید؛
پدر شهید بهنام عقیلی قاسم پور در خاطراتی از نظر موهای فرزندش برای امام رضا(ع) و گم شدن بهنام در سن کودکی او برایمان خاطراتی را بیان می‌کند.
کد خبر: ۵۷۰۱۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۸

خاطرات شفاهی جانبازان دفاع مقدس
جانباز «علی تاجی» که نوجوانی کم سن و سال بود و پدر به ایشان اجازه حضور در جبهه را نمی‌داد با شروع عملیات شیاکوه از خانه فرار کرد و راهی جبهه شد. در همان عملیات از ناحیه پا به مجروحیت رسید اما قرار نبود مجروح شدن پایان تکلیف برایش باشد بلکه با شروع کارهای فرهنگی، تکلیف خود را به امام و انقلاب ادامه داد.
کد خبر: ۵۷۰۱۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۸

خاطرات شفاهی جانبازان دفاع مقدس
جانباز «علی مرادی» از جانبازان شهر پرندک وقتی مشاهده کرد شهدا را می‌آورند و این مسئولیت را در خود احساس کرد که در زمان جنگ، وظیفه دارد حافظ خاک و ناموس خود باشد، برای همین در سال 1360 به عضویت سپاه پاسداران درآمد.
کد خبر: ۵۷۰۱۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۸

خاطرات شفاهی جانبازان دفاع مقدس؛
جانباز محمد تقی خدادادی از مجروحین هشت سال دفاع مقدس در گفتگو با نویدشاهد استان مرکزی از نحوه اعزام خود به جبهه و مجروح شدنشان در عملیات خیبر برایمان گفت.
کد خبر: ۵۷۰۱۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۸