روایت فاطمه طالبیان از پدر شهیدش محمد طالبیان/قسمت اول
بچه ها یک صدا هو می کردند و من با بغضی گلوگیر که داشت راه نفسم را می بست، سرم را پایین انداختم و از همان جا با چشمی گریان و دلی شکسته تا خانه دویدم و خودم را در آغوش مادر انداختم و برایش گفتم
کد خبر: ۴۶۷۳۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۴
روایت محمد حسین طالبیان از پدر شهیدش محمد طالبیان/قسمت سیزدهم
در آنجا پزشک مخصوص هر چند ساعت می آمد و خونش را آزمایش می کرد. حال پدر بسیار وخیم بود و گاهی بیهوش میشد و گاهی به هوش می آمد. غلظت خونش وضعیت عادی نداشت و این از همه بیشتر دکتر را نگران کرده بود.
کد خبر: ۴۶۱۴۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۴
روایت محمد حسین طالبیان از پدر شهیدش محمد طالبیان/قسمت دوازدهم
گفتم: بابا من نمی خوانم. شما احتیاج به روضه ندارید. از این به بعد هر وقت خواستم شما گریه کنید فقط می گویم امام حسین(ع).
کد خبر: ۴۶۱۴۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۳
روایت محمد حسین طالبیان از پدر شهیدش محمد طالبیان/قسمت یازدهم
اصلا اول ماه خیلی ها میدانستند که پدر قرار است حقوق بگیرد و می آمدند. به خیلی از خانواده ها کمک می کرد. بی جهت نبود که همه می گفتند که او پدر ما هم هست، فقط پدر شما نیست
کد خبر: ۴۶۱۴۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۲
روایت محمد حسین طالبیان از پدر شهیدش محمد طالبیان/قسمت دهم
صوت زیبای قاری در فضای با طراوت حیاط پیچیده بود. همه دیدند حاج آقا طالبیان همان جایی که درست زیر پایش چاله ای آب جمع شده بود به سجده افتاد. هیچ کس جز حاجی به این مسئله توجه نکرده بود که آیه ای را که قاری می خواند سجده واجب دارد.
کد خبر: ۴۶۱۴۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۱
روایت محمد حسین طالبیان از پدر شهیدش محمد طالبیان/قسمت نهم
یک روز گفتم: باباجان تو پدر این پیکان را درآوردی و خرابش کردی. گفت: محمدحسین جان عیبی ندارد. مال دنیا است و ارزش غصه خوردن را ندارد.
کد خبر: ۴۶۱۴۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۹
روایت محمد حسین طالبیان از پدر شهیدش محمد طالبیان/قسمت هشتم
بعد از سلام و احوال پرسی، می گفت: محمدحسین چه کار می کنی؟ بابا! نمازت را می خوانی؟ پسرم! نکند نماز را سبک بشماری.
کد خبر: ۴۶۱۴۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۷
روایت محمد حسین طالبیان از پدر شهیدش محمد طالبیان/قسمت هفتم
گفت که بیاوریدم پایین. آوردنش پایین و گفتند که خوب چه میخواهی بگویی؟ گفت: ای بابا داشتید خفه ام می کردید که. صدای خنده همه آن کتک خورده ها و مامورها در ماشین پیچیده بود.
کد خبر: ۴۶۱۴۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۶
روایت محمد حسین طالبیان از پدر شهیدش محمد طالبیان/قسمت ششم
از شدت درد بیهوش شدم، وقتی به هوش آمدم چشم هایم را در اتاقی تنگ و تاریک باز کردم. در حال دعا و نیایش به خواب رفتم. پدرم را در خواب دیدم. مرا در آغوش کشید و گفت: پسرم مقاومت کن این دوره هم با همه سختی هایش می گذرد.
کد خبر: ۴۶۱۴۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۴
روایت محمد حسین طالبیان از پدر شهیدش محمد طالبیان/قسمت پنجم
پرویز ثابتی منفجر شد و شروع کرد به زدن خودش! با مشت و سیلی می زد توی سر و کله خودش و می گفت: من پدرسوخته این همه دارم تو را می زنم، آن وقت تو در حال مرگ می آیی و مرا مسخره میکنی و می گویی کُتَت را از کجا خریده ای؟! ای وای از دست شماها
کد خبر: ۴۶۱۴۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۳
روایت محمد حسین طالبیان از پدر شهیدش محمد طالبیان/قسمت چهارم
پدرم دوباره پاسخ داد: غیر مستقیم، بله! شما ما را مجبور به این کار کرده اید. صبح ها وقتی که قصابی می رفتم که گوشت بخرم؛ وقتی که دور میدان مجسمه عمله ها را می دیدم که بی صبرانه منتظر رفتن به سر کار هستند؛ وقتی که میدیدم گروه گروه کارگر و عمله بیکار تا ظهر یا عصر می ماندند! خون ام به جوش می آمد و تاب و برایم نمی ماند.
کد خبر: ۴۶۱۴۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۲
روایت محمد حسین طالبیان از پدر شهیدش محمد طالبیان/قسمت سوم
طرف حسابی خجالت کشید و فهمید که این طرف از آن بیدها نیست که با این بادها بلرزد و خیلی زودتر از آنچه فکر می کرده، لو رفته و با آدم ساده ای طرف نیست. با آن که او را با تخت به اتاق آورده بودند، بلند شد و با پای خودش از اتاق بیرون رفت!
کد خبر: ۴۶۱۴۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۱
روایت محمد حسین طالبیان از پدر شهیدش محمد طالبیان/قسمت دوم
1- هر حرکت و سکون به یاد خدا و برای خدا باشد.
2- نماز در اول وقت خوانده شود.
3- نماز به جماعت خوانده شود.
4- در هفته یک روز روزه گرفته شود.
کد خبر: ۴۶۱۴۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۰
روایت محمد حسین طالبیان از پدر شهیدش محمد طالبیان/قسمت اول
در پاسخش با خونسردی گفته بود: دختر رییس فرهنگ هست که باشد؛ من وظیفه دارم تذکر بدهم تا پوشش بهتری داشته باشد. این که وضع پوشش یک دختر محصل نیست.
کد خبر: ۴۶۱۴۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۹
خاطرات خود نوشت معلم شهید محمد طالبیان
من دبیر او بوده ام؛ اما در راه که میدیدمش، به او سلام می کردم. حالا خیلی خوشحالم که برادرش به این دبیرستان آمده. سعی کن مثل برادرت باشی.
کد خبر: ۴۶۱۳۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۹
خاطرات خود نوشت معلم شهید محمد طالبیان
همین چند کلمه کودکانه، به ظاهر ساده مثل صاعقه آسمانی چشمانم را تیره و مغزم را دگرگون کرد و از همان جا گریه کردم تا به خانه رسیدم. در میان هق هق گریه، دچار سکسکه شده و به نفس نفس افتاده بودم. هیچ حرفی نمی توانستم بزنم. گویی عقده ای کهنه در دلم سر باز کرده باشد و حالا حالا گریه بطلبد
کد خبر: ۴۶۰۸۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۳
خاطرات خود نوشت معلم شهید محمد طالبیان
شهید محمد طالبیان از آن قسم شهدای فرهنگی و اعتقادی بود که بخش بخش زندگی اش دارای نکته های آموزنده بخصوص برای نسل جوان است. این معلم و شهردار شهید علاوه بر خصوصیات بارز و قابل تامل اعتقادی، اخلاقی و رفتاری، منشاء اقدامات تاثیرگذار فراوانی در جریان پیروزی انقلاب، دوران دفاع مقدس، تربیت اسلامی نسل جوان و پایه گذار حرکت های ماندگار در تاریخ ایران اسلامی در عصر حاضر بود. همراه با شما خوانندگان گرامی بخش هایی از زندگی ارزشمند این شهید والامقام را به ترتیب و در قسمت های مختلف مرور خواهیم کرد.
کد خبر: ۴۶۰۸۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۲
شهيد محمد طالبيان فرزند ابوطالب در تاريخ يكم شهريورماه سال 1341 در روستاى «درزى كلاشيخ» از توابع شهرستان بابل ديده به جهان گشود. در سن 19 سالگى با عنوان بى سيم چى به جبهه رفت. پس از اولين حضور با لمس فضاى جبهه ديگر تاب ماندن در پشت جبهه را نداشت و چند بار ديگر اعزام شد.
کد خبر: ۴۵۱۷۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۰۸
شهداى انقلاب؛
اسطوره هاى تاريخ كارى از معاونت فرهنگى بنياد شهيد و امور ايثارگران استان مازندران مى باشد كه به گزيده اى از وصيت نامه شهيد انقلاب «رمضان طالبيان» مى پردازد.
کد خبر: ۴۴۸۰۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۲
شهید محمد طالبیان 7 دیماه سال 1316 در شهرستان نهاوند به دنیا آمد. تا پایان مقطع کارشناسی رشته مترجمی زبان عربی ادامه تحصیل داد. با پیوستن به آموزش و پرورش، به عنوان معلم مشغول به خدمت شد. سال 1339 ازدواج کرد و دو پسر و 4 دختر از خود به یادگار گذاشت. قبل از انقلاب از مبارزان سرشناس انقلابی بود و پس از انقلاب و دوران دفاع مقدس نیز در تمام طول جنگ در جبهه های نبرد شرکت داشت. پس از سال های دفاع مقدس در سال 1370 و با شرکت در عملیات سرکوبی منافقین در خاک عراق، به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید هیچگاه به وطن بازنگشت.
کد خبر: ۴۰۳۷۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۹