نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - لحظه
من از قبل انگار به دلم الهام شده بود که حبیب الله شهید می شود. بار آخری که به جبهه می رفت، وصیتنامه اش را به دستم داد. من نگرفتم و ناراحت شدم، خواست آن را به مادرش بدهد...
کد خبر: ۴۳۲۵۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۹

خیلی وقت بود منتظر نامه علی اکبر بودیم. دلواپسی امانمان را بریده بود تا اینکه یکی از بستگان از منطقه تلفن زد و گفت: علی اکبر شهید شده است و ۹ روز قبل جنازه اش را به مشهد فرستاده اند. چرا نمی روید آن را تحویل بگیرید؟...
کد خبر: ۴۳۲۳۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۷

قبل از عمليات محرم شهيد رجب قاسمي تبار به ما گفت: «بچه ها، جمع شويد، با شما كاری دارم. » من به اتفاق چند نفر از دوستان در كنار او نشستيم. لبخندي زد و گفت كار بخصوصي با شما ندارم؛ ديشب خوابي ديدم كه خواستم آن را برايتان تعريف كنم.
کد خبر: ۴۳۲۳۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۷

روز آخري بود كه رفتيم بيمارستان. حاج رضا افراسیابی بر اثر عوارض شيميايي به سختي نفس ميكشيد، حتي قادر به تكان دادن دستان خود هم نبود...
کد خبر: ۴۳۲۲۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۶

پس ازشهادت پدرم، هنوزحضورشان را در زندگی خود احساس میكنیم و دربعضی موارد با واسطه هایی مانند خواب یا افراد دیگر ما را راهنمایی میكنند...
کد خبر: ۴۳۲۱۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۳

در ماه های نخست پیروزی در آشوب های ضد انقلاب در کردستان چند تن از دوستان ما به شهادت رسیدند...
کد خبر: ۴۳۲۱۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۳

عمليات رمضان بود و هوا گرم. بچه ها مثلثي ها را گرفته بودند. حاج امير افراسیابی و چند نفر دیگر در گوشه ای نشسته بودند...
کد خبر: ۴۳۱۹۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۲

روز تشييع جنازه رفتم داخل قبر. هيچكس ديگري نبود، سرم را بردم نزديک صورت علی اکبر. گفتم: خدايا، شنيده ام علي اكبر(ع) امام حسين(ع) داماد بوده و در روايتي آمده كه فرزند هم داشته است...
کد خبر: ۴۳۱۹۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۱

در سال 73 تعدادي از شهداي گمنام را به معراج شهدا آوردند. در همان شب یكي از كاركنان معراج در خواب مي بيند كه فردي به او مي گويد...
کد خبر: ۴۳۱۹۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۱

شهيد ميثم رو به فرماندهان كرد و گفت: بياييد امشب قراري با هم بگذاريم كه هركس از اين جمع درعمليات آينده شهيد شد، قول بدهد بقيه را درآن دنيا شفاعت و دستگيري كند...
کد خبر: ۴۳۱۹۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۱

آخرين باري كه سیّد احمد پلارك مي خواست به جبهه برود، به مادرم گفت: «مادرجان، من ديگر برنمي گردم، كارهايت را انجام بده...
کد خبر: ۴۳۱۸۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۰

قبل از عمليات كربلاي 8 با گردان رفته بوديم مشهد. يک روز صبح ديدم سيداحمد پلارک از خواب بيدار شده، اما تمام بدنش مي لرزد...
کد خبر: ۴۳۱۸۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۰

قبل از عمليات يک گلوله به بازوی سردار شهید برونسی خورد. برای مداوا به بيمارستاني در يزد منتقل شد. او فقط مي خواست تا عمليات شروع نشده به منطقه برود؛ اما چون دكترها اجازه این کار را به او نمي دادند، لذا به دامان اهل بیت متوسل شد...
کد خبر: ۴۳۱۷۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۹

سردارشهيد عبدالحسین برونسي نقل ميكرد: شب عمليات به يک ميدان مين رسيديم. يک گردان منتظر دستور من بود. گشتيم تا شايد بتوانیم معبر عراقي ها را پيدا كنيم...
کد خبر: ۴۳۱۷۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۹

مثل باران اشك مي ريخت واز آنها می خواست فرج و گشايشي در كارش بدهند. در حال گريه خوابش برد. شايد هم بين خواب و بيداري احساس کرد حضرت عباس(ع) دارند به طرف او مي آيند.
کد خبر: ۴۳۱۵۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۵

رداني پور در خواب امام رضا(ع) را مي بيند كه به او می فرماید: به عبدالله بگوييد: چرا نمي روي منزل آقاي شكوهنده...
کد خبر: ۴۳۱۴۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۴

قبل از عمليات بدر که برای ديدار با مرادمان حضرت امام خميني عازم تهران بودیم، همه فرماندهان بودند...
کد خبر: ۴۳۱۲۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۳

کتاب لحظه هاي آسماني نوشته دكتر غلامعلي رجايي از انتشارات نشر شاهد به مساله كرامات و و امور ماورايي كه از جانب شهدا براي انسانهاي زميني مشهود شده پرداخته است. 20 خاطره کوتاه برگرفته از این کتاب با عناوین بربالین عشق، لبخند زیبای عشق، امضایی از بهشت، سرمست عطر حضور، اجابت عشق، گلی نثار دوست،لبیک نور، سجده بر آب، جلوه های غیبی و.... را اینجا بخوانید.
کد خبر: ۴۳۰۸۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۸

یكي از بچه هاي محل كه همراه ابراهيم به جبهه آمده بود در ارتفاعات بازي دراز به شهادت رسيد و پیكرش در همان جا ماند. ابراهيم هادی وقتي مطلع شد، خيلي تلاش كرد به سمت ارتفاعات برود، اما ولي به علت حساسيت منطقه و حضور نيروهاي دشمن، فرماندهان اجازه چنين كاري را به او ندادند. ابراهيم هم روي حرف فرماندهي چيزي نگفت و از آن اطاعت كرد.
کد خبر: ۴۳۰۷۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۸

يک ماه از مفقود شدن ابراهيم مي گذشت. بچه هايي كه با ابراهيم رفيق بودند، هيچكدام حال و روز خوبي نداشتند. هر جا جمع مي شديم، از ابراهيم ميگفتيم واشك مي ريختيم...
کد خبر: ۴۳۰۷۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۸