نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - شفاهى
گفتگوی تصویری با جانباز«امین کاکایی نسب»
«امین کاکایی نسب» می‌گوید: یکی از خمپاره ها به تیوتای همرزمانمان اصابت کرد که روده یکی از برادران وسط خیابان افتاده بود. از او می‌پرسیدم اصغر جان در چه حالی، در جواب می‌گفت: خیلی خوبم، در آن حالت ابراز خوبی می‌کرد و این موضوع همیشه برای من ماندگار شد.
کد خبر: ۵۷۱۶۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۴

گفتگوی تصویری با جانباز«بخش علی عزتی»
جانباز«بخش علی عزتی» می‌گوید: بعد از اتمام دوره آموزشی به منطقه مهران اعزام شدیم وقتی فرمان حمله صادر شد به طرف چنگوله رفتیم حین عملیات ترکش خمپاره به من اصابت کرد. رزمندگان با شوق وارد جبهه شده بودند و برای شهادت از هم سبقت می‌گرفتند.
کد خبر: ۵۷۱۶۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۵

روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی «تورج حیدری»
«تورج حیدری» می‌گوید: منافقین اسلام آباد رو گرفته بودند و ما قبل از اسلام آباد مجبور شدیم که بمانیم. دو هواپیمای عراق به یکباره آمدند و منطقه را به بمب بستند که متأسفانه همان لحظه، خواهر و 6 خواهر زاده‌ام شهید و 2 خواهر دیگرم نیز جانباز شدند. در یک چشم بهم زدن 36 جانباز و 10 نفر شهید دادیم.
کد خبر: ۵۷۱۶۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۴

خاطره‌نگاری والدین شهدا
مادر شهید «محمد زینعلی موخر» می‌گوید: محمد من 18 ساله بود که به جبهه رفت. او بقیه با بقیه فرزندانم متفاوت بود و بسیار خوش اخلاق و مومن بود.
کد خبر: ۵۷۱۵۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۲

خاطرات شفاهی همسران شهدا
همسر شهید «حسن نظری» می‌گوید: همیشه به ما سفارش خواندن نماز اول وقت می کرد و می‌گفت حافظ خاک وطن باشید. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۷۱۴۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۱

آزاده و جانباز سرافراز علی علیزاده؛
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با آزاده و جانباز سرافراز «علی علیزاده جلگه پور» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۷۱۴۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۱

خاطرات شفاهی همسران شهدا
همسر شهید «حسین زرافشان» می‌گوید: «شهید اخلاق خیلی خوبی داشت، همیشه نمازش را می‌خواند و مرتب در حال تلاوت قرآن بود. روی حلال و حرام بودن مال خیلی حساس بود. شهید پاسدار کمیته بود، در حال گشت‌زنی بود که با منافقین درگیر می‌شود و...»
کد خبر: ۵۷۱۳۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۱

خاطرات شفاهی همسران شهدا
شهید ایرج چنگیزی آرزو داشت که بی سر به دیدار خدا برود که به آرزویش رسید.
کد خبر: ۵۷۱۲۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مرتبه عباس‌خوش‌روزی مادر شهید «علی محمدی» روایت می‌کند: «علی پسر خیلی مهربانی بود. در میان اقوام و آشنایان هم زبانزد بود. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه اعزام شد. قبل از اینکه به شهادت برسد، من خوابش را دیده بودم و در خواب به من توصیه می‌کرد، نگران نباشم.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۷۱۱۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۷

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مدینه عبدالملکی مادر شهید «علی‌محمد نادری» می‌گوید: «خدا رو شکر می‌کنم که فرزندم در راه میهنش به شهادت رسیده است. به من توصیه می‌کرد؛ خواهران و برادرانش را انقلابی تربیت کنم و در راه امام حسین(ع) باشند.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۷۱۰۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
صفرعلی یوسفی پدر شهید «علی‌اکبر یوسفی» نقل می‌کند: «با شروع جنگ تحملی من به جبهه رفتم. بعد از مدتی او نیز دلش می خواست به جبهه برود. من به او نمی‌توانستم اجازه بدهم به جبهه برود. خیلی سنش کم بود و به او توصیه می‌کردم: می‌توانی در پشت جبهه هم به مردم خدمت کنی. با شروع خدمت سربازی به ارتش مقتدر جمهوری اسلامی ایران ملحق شد و سرانجام در حال برگزاری رزمایش به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۷۱۰۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۴

خاطرات شفاهی
همسر شهید «فاضل تب» می‌گوید: «وقتی به خانه آمد آرام و قرار نداشت، قصد داشت که به مراسم تشییع پیکر شهید حاج قاسم سلیمانی برود. به دخترم گفت زود برمی‌گردد و از پیشمان رفت. بعد از شهادتش هر بار که برایم مشکلی پیش میاد شهید به کمکم می‌آید. یک بار به خوابم آمد و گفت من زنده‌ام و از رفتنم ناراحت نیستم.»
کد خبر: ۵۷۱۰۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۴

خاطره‌نگاری والدین شهدا
مادر شهید والامقام «محمد زمانی‌نیا» می‌گوید: «محمد با تمام فرزندانم متفاوت بود. او خیلی مهربان و دست ‌و دلباز بود و به دوستانش درس یاد می‌داد.»
کد خبر: ۵۷۰۹۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۰

گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده کرمانشاهی«امین عیسی پور»
«امین عیسی پور»‌می‌گوید: 21 ساله بودم که علاقه زیادی به لباس نظامی داشتم. وارد کادر ارتش شدم و بعد از یک سال آموزش به منطقه عملیاتی عین خوش اهواز منتقل شدم و در گردان 199 ، گروهان دو حضور داشتم. خط مقدم بودیم در تاریخ 21 تیرماه 1367 عملیات آغاز شد، دشمن به ما خیلی نزدیک شده بود، به سمت گردان برگشتیم که به اسارت عراقی‌ها درآمدیم.
کد خبر: ۵۷۰۹۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳

گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده کرمانشاهی«فرزاد احمدی»
«فرزاد احمدی» می گوید:28 ماه در مناطق جنگی خدمت کردم. 10 روز به پایان خدمتم مانده بود که اسیر شدم. در مناطق کردستان، صالح آباد ایلام، سومار و نفت شهرحضور داشتم.
کد خبر: ۵۷۰۹۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳

گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی«عادل باقری»
«عادل باقری» می‌گوید: سال 1367 پنج روز در محاصره دشمن قرار گرفتیم به خاطر نجات یکی از دوستانم که روی دوشم بود از یک شیار می‌خواستیم عبور کنیم که رو به نیروهای خودی بیایم غافل از اینکه آنها نیروی خودی نبودند به دام بعثی‌ها افتادیم.
کد خبر: ۵۷۰۹۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳

گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی«برزو امیر نژاد»
«برزو امیر نژاد» می‌گوید: جوانان امروز کشور ما به مسائل آگاه هستند اگر روزی تهدیدی پیش بیاد همه‌ی آنها از کشور و وطن خود دفاع خواهند کرد.
کد خبر: ۵۷۰۹۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳

شهید «یدالله پرمر» در دوران قبل از انقلاب در تظاهرات‌ها شرکت می‌کرد و در یکی از تظاهرات، از ناحیه دست راست مجروح می‌شود، آیت اله و چند تن از برادران سپاهی در حالی که از اسلام آباد غرب دفاع می‌کردند شبانه به طرف سرپل ذهاب و پادگان ابوذر می‌روند که در تنگ داوود نیروی ضد انقلاب جلوی آنها را می‌گیرد و آنها را به شهادت می‌رسانند.
کد خبر: ۵۷۰۹۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
عوض نجف‌زاده پدر شهید «عزیز نجف‌زاده» می‌گوید: «عزیز مهربان و دوست‌داشتنی بود. بیشتر اوقات به مسجد می‌رفت. یادم می‌آید جنگ که شروع شد، مشتاق رفتن به جبهه بود. من نمی‌توانستم اجازه بدم که به جبهه برود اما شور و شوق او باعث شده بود، راضی شوم برای دفاع از کشورش به جبهه برود. همیشه می‌گفت: اگر جوانان به جبهه نروند، دشمن به خاک کشورشان نفوذ می‌کند.»
کد خبر: ۵۷۰۹۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳

خاطره‌نگاری والدین شهدا
مادر شهید والامقام «اکبر مدنی» می‌گوید: اکبر روزی که به جبهه می‌رفت، قول داد 15 روزه برگردد؛ اما پس از پانزده روز خبر شهادتش را آوردند.
کد خبر: ۵۷۰۹۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳