دوشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۰۷:۱۵
با توجه به اهميت فرهنگ ايثار و شهادت و نقش خاص آن در پيشبرد اهداف نظام اسلامي، پرداختن به شيوه هاي تربيتي مؤثر در ايجاد چنين فرهنگي ضرورت مي يابد. حفظ و اشاعه ي روحيه ي ايثار و انتقال آن به نسل هاي بعد، از اهداف مهم تربيت اسلامي مي باشد. در منابع مختلف به تحليل معنوي ايثار و شهادت بسيار پرداخته شده، اما در ارتباط با ارائه ي روش هاي تربيتي متناسب با اين فرهنگ پژوهش عمده اي صورت نپذيرفته است. بنابراين در شرايط كنوني كه عصر آشنايي با گونه هاي متنوع فرهنگ ها مي باشد در فرايند هويت يابي در نظام تعليم و تربيت بايد بر فرهنگ ايثار و شهادت تأكيد خاصي صورد پذيرد. در اين مقاله پس از بيان مختصر معاني لغوي و اصطلاحي ايثار به شيوه ها و الگوهاي تربيتي حفظ و انتقال و گسترش اين ميراث فرهنگي ارزشمند با استفاده از منابع اصيل مكتب(قرآن و نهج البلاغه) اشاره شده است. در اين راستا به پرورش متربيان در بعد اجتماعي و بازيابي جايگاه خود در سنت هاي اجتماعي و فرهنگي و هم چنين روش الگويي و ارائه ي اسوه هاي عملي و روش ايجاد بينش و بصيرت با ايجاد آگاهي عميق و گسترده و روشهاي مبتني بر پرورش عاطفي با تأكيد بر بعد زيبايي شناسي در تربيت اسلامي پرداخته شده و در انتها نتيجه گيري لازم به عمل آمده است.

چكيده
با توجه به اهميت فرهنگ ايثار و شهادت و نقش خاص آن در پيشبرد اهداف نظام اسلامي، پرداختن به شيوه هاي تربيتي مؤثر در ايجاد چنين فرهنگي ضرورت مي يابد. حفظ و اشاعه ي روحيه ي ايثار و انتقال آن به نسل هاي بعد، از اهداف مهم تربيت اسلامي مي باشد. در منابع مختلف به تحليل معنوي ايثار و شهادت بسيار پرداخته شده، اما در ارتباط با ارائه ي روش هاي تربيتي متناسب با اين فرهنگ پژوهش عمده اي صورت نپذيرفته است. بنابراين در شرايط كنوني كه عصر آشنايي با گونه هاي متنوع فرهنگ ها مي باشد در فرايند هويت يابي در نظام تعليم و تربيت بايد بر فرهنگ ايثار و شهادت تأكيد خاصي صورد پذيرد. در اين مقاله پس از بيان مختصر معاني لغوي و اصطلاحي ايثار به شيوه ها و الگوهاي تربيتي حفظ و انتقال و گسترش اين ميراث فرهنگي ارزشمند با استفاده از منابع اصيل مكتب(قرآن و نهج البلاغه) اشاره شده است. در اين راستا به پرورش متربيان در بعد اجتماعي و بازيابي جايگاه خود در سنت هاي اجتماعي و فرهنگي و هم چنين روش الگويي و ارائه ي اسوه هاي عملي و روش ايجاد بينش و بصيرت با ايجاد آگاهي عميق
و گسترده و روشهاي مبتني بر پرورش عاطفي با تأكيد بر بعد زيبايي شناسي در تربيت اسلامي پرداخته شده و در انتها نتيجه گيري لازم به عمل آمده است.
واژه¬هاي كليدي: فرهنگ ايثار، شيوه¬هاي تربيتي فرهنگ ايثار، روش هاي تربيت اسلامي
بيان مسأله
فرهنگ ايثار و شهادت يكي از عناصر مهم هويت اسلامي جامعه ي ايران مي باشد. هويت هر ملتي ميراث هزاران سال تلاش نسل¬هاي گذشته است. هر نسلي اندوخته¬هاي فرهنگي و تجارب زندگي خود را به شيوه¬هاي گوناگون به نسل بعد منتقل مي¬كند. البته سه عنصر سرزمين، دين و زبان موجب آن مي¬شود كه هويت خاص فرهنگي براي آن جامعه به وجود بيايد. در عنصر دين و مذهب، فرهنگ ايثار همواره مورد توجه مي¬باشد. بنابراين بايد در نظام تربيتي تصويري از اين فرهنگ در هويت ايراني ايجاد شود تا افراد به يك احساس مشترك برسند. يعني متربيان بايد بدانند چه كسي هستند گذشته¬شان چه بوده، بزرگان و قهرمانان كشورشان چه كساني بوده¬اند.
نظام تربيتي جامعه در مقابل اين ميراث فرهنگي سه وظيفه ي عمده به عهده دارد. فهم، ارزش سنجي و توسعه و پيشرفت ميراث فرهنگي. مربي بايد متربيان را در فهم فرهنگ جامعه كمك نمايد و ايشان را راهنمايي كند تا رفتار، احساس، عقايد و افكار و ايده آل هايي را كه مورد قبول جامعه هستند در خود رشد دهند. ايجاد حس قدرداني در متربيان نسبت به ميراث فرهنگي از مهم ترين وظائف نظام تعليم و تربيت مي¬باشد. هم چنين آنچه از گذشتگان براي ما باقي مانده بايد بوسيله ميزآن ها و محك¬هاي عقلاني مورد ارزش سنجي قرار گيرد. بنابراين به غير از انتقال اين ميراث، توسعه و پيشرفت آن از وظائف مربيان نظام مي باشد.(شريعتمداري، 1374)
حال با توجه به اهميت و ضرورت موضوع اين سؤال پيش مي¬آيد كه در شرايط كنوني كه عصر آشنايي و برخورد متربيان با گونه¬هاي متنوع فرهنگ مي¬باشد از چه روش¬هايي در نظام تربيت اسلامي استفاده شود تا اين ميراث فرهنگي ارزشمند حفظ و منتقل شود و گسترش يابد؟ به عبارتي شيوه¬هاي تربيت اسلامي براي پرورش انسان هاي ايثارگر در نسل جديد چه مي¬باشند و در ابعاد شناختي، اجتماعي و عاطفي تربيت، چگونه مي¬توان متربياني با فرهنگ ايثارگري پروراند؟
پيشينه ي پژوهش
تحقيقات انجام يافته در رابطه با فرهنگ ايثار و شهادت، بيش تر به فرهنگ دفاع مقدس اشاره دارد و بعضاً يكسري مباحث تحليلي در ارتباط با معنا و مفهوم ايثار و شهادت موجود مي باشد. در زمينه ي فرهنگ ايثار و شهادت در نظام تربيتي مي¬توان به مطالعاتي اشاره كرد كه در آن به بررسي جايگاه آثار شهدا در برنامه¬ها و كتاب¬هاي درسي مدارس و دانشگاه ها پرداخته و نقش اين فرهنگ را در رابطه با گرايش هاي دروني جوانان و يا آنكه تأثيرپذيري احاد مختلف جامعه را از فرهنگ ايثار و شهادت بررسي كرده و يا نگرش هاي دانش¬آموزان و دانشجويان را در رابطه با اين موضوع مطرح نموده است. كمتر تحقيق و پژوهش مستقلي در رابطه با شيوه¬هاي تربيت اسلامي در پرورش انسان ايثارگر موجود مي¬باشد.
روش تحقيق
در اين مقاله از روش تحليلي استفاده شده كه با تكيه بر منابع اصيل مكتب(قرآن و نهج البلاغه) و آثار متخصصان تعليم و تربيت به بررسي سؤالات مورد بحث پرداخته است.
بررسي معاني لغوي و اصطلاحي ايثار
كلمه ي ايثار كه در فرهنگ¬هاي فارسي به معناي گذشت كردن از حق خود براي ديگران، يا ديگران را برخود ترجيح دادن مي¬باشد، در لغت نامه ي دهخدا، به اين صورت معنا شده است: غرض ديگران را بر خود مقدّم داشتن، برگزيدن و منفعت غير از را بر خود مقدّم داشتن. (دهخدا، 1352) اين واژه در زبان عربي از باب افعال و از ماده آثر– يوثر به معناي برگزيدن و اختيار كردن است. (قرشي، 1352)
در قرآن كريم به صراحت از ايثار نام برده است. استاد شهيد مهطري درباره ي قرآني بودن ايثار مي¬گويد: ايثار، يك اصل قرآني و يكي از باشكوه¬ترين مظاهر انسانيت است و قرآن عجيب ايثار را ستوده است. (مطهري، 1385)
جالب است كه بدانيم واژه ي ايثار در قرآن در عين نيازمندي به كار رفته است و ايثارگر چيزي را كه به آن محتاج است به ديگران مي¬بخشد. و يؤثرون علي انفسهم و لو كانوا بهم خصاصه. (سوره حشر، آيۀ 9) يعني، «و ديگران را بر خود مقدّم مي¬دارند اگر چه خود بدان محتاجند. » علامه طبرسي در تفسير اين آيه مي¬نويسد: «انصار در عين نيازمندي به مال و اموال، مهاجران را بر خود مقدّم داشتند و مال خويش را ميان آن ها تقسيم كردند. (ربيع نتاج، 1386)
در ايثار قرآني، انسان ها بر سر دو راهي انتخاب قرار مي¬گيرند و آخرت را بر دنيا ترجيح مي دهند. بنابراين ايثار مقدمه¬اي دارد كه تنها انسان هاي مؤمن مي¬توانند از نردبان ترقي¬اش بالا روند، و پله¬هاي نور را طي كنند: «ايثار، نتيجه ايمان است و اول درجۀ آن بذل مال است و كمالش بذل روح است در راه حق تعالي» «الكيس كارل» در كتاب «نيايش»، ايثار را از جمله خصائص افرادي مي¬داند كه به ايمان دست يافته¬اند. (اسماعيل¬پور، 1385)
عده¬اي معيار فعل اخلافي را ايثار مي¬دانند. ولي بايد انگيزه ي ايثار را بررسي نمود. گاهي انسان به خاطر حبّ شهرت و يا تعصبات قومي و فاميلي و... غير را بر خود مقدم مي¬دارد. خيلي اوقات اتفاق مي¬افتد كه افرادي تحت تأثير احساسات خاص ميهني يا غيرميهني يا خودخواهي و يا براي اين كه نامشان در تاريخ بماند، حتي خود را فدا مي¬كنند. بنابراين هدف ايثار در اسلام اهميت پيدا مي¬كند كه همانا رضاي الله مي¬باشد. (مطهري، 1385)
يكي از بارزترين نمونه¬هاي «ايثار» عاشورا است. در كربلا، فداكاري در راه دين خدا و فدا كردن جان در راه امام حسين(ع) ديده مي¬شود. در شب عاشورا ياران امام حسين(ع) يكايك برخاسته، اعلام فداكاري مي¬كنند و مي¬گويند: زندگي پس از تو را نمي¬خواهيم و خود را فداي تو مي¬كنيم. (حبيبي مشكيني، 1382)
در مكتب اسلام، «عيد قربان» مظهر ايثار است. ايثاري كه دامنه ي گسترده¬اش از قرباني كردن نفسانيت خويش در پيشگاه حق تعالي، تا جنبه¬هاي توحيدي و سياسي را دربرمي¬گيرد. فرهنگ ايثار و گذشت «يعني ترجيح دادن منافع ديگران بر منافع خود»، فرهنگ ترجيح دادن حيات جاودانه آخرت بر دنيا، فرهنگ اطاعت¬پذيري از امام و رهبري و ولايت امر، ترجيح دادن ارزش هاي انساني بر منافع خود، فرهنگ شهادت يعني ديدن ايثار و صداقت و اخلاص شهدا در صحنه¬هاي پيكار، از جوشيدن، كوشيدن، خروشيدن آنان كه هر كدام درس هاي حياتبخش براي ماست. فرهنگ شهادت، فرهنگ تربيتي اسلام است. (هرنجي، 138.).
البته فرهنگ ايثارگري، مختص جامعه اسلامي ما نيست. در هر كشوري سمبل ها و نمادهاي ايثارگري وجود دارد و به دنبال آن مجموعه¬اي از ارزش هايي كه وابسته به آن سمبل هستند نيز يافت مي¬شود. آنچه كه فرهنگ ايثارگري جوامع مختلف از جمله جامعه ما را از ديگر جوامع متفاوت مي¬سازد، ديني و ملّي بودن است. در جامعه ي ما، فرهنگ ايثارگري به شدت تحت تأثير تعاليم ديني، مُروّجان دين و جان باختگان ترويج دين است. از طرف ديگر از آنجايي كه ارزش هاي ديني تعلّق مكاني و زماني يافته است، همواره در كنار دين عناصر ملي هم فرهنگ ساز گرديده است، به طوري كه همه افراد يك جامعه را وحدت و هويّت متحدالشكلي مي دهد. (جنت بوداغي، 1386)
آن چه، انقلاب اسلامي را بر تمامي انقلاب¬هاي جهان، برتري داده، ايثار است. حركت¬هاي سياسي متعددي كه در طول تاريخ يكصد ساله ي گذشته ي ايران به وقوع پيوسته است، عمدتاً از عوامل مهمي كه به پيروزي منجر مي¬گردد، تهي بود. يكي از اين عوامل، ايثار توأم با اخلاص است. ايثار توأم با اخلاص، شيوه ي مقدسي است كه اثرات اجتماعي فراواني به بار مي¬آورد. امام(ره) در اين باره مي¬فرمايند: «آن ايثار و اخلاص است كه حتي در ترازوي عالم غيب هم نمي¬شود كه سنجش بشود». فرهنگ انقلاب اسلامي، فرهنگ عرفاني ايثار است. در اين فرهنگ شهادت، اوج ايثار و پلكان صعود مردان و زناني گشت كه انقلاب را با خون خويش آبياري كرده و ثمرات گهربار آنرا به دور دست¬ترين نقاط عالم، صادر نموده¬اند. (اسماعيل¬پور، 1385) با توجه به اهميتي كه فرهنگ ايثار و شهادت در پيشبرد اهداف انقلاب دارد در اين جا به شيوه¬هاي تربيتي حفظ و انتقال و گسترش اين ميراث فرهنگي ارزشمند پرداخته مي¬گردد.
روش هاي مبتني بر تربيت اجتماعي
با پرورش فرد در بعد اجتماعي، مي¬توان اين ميراث فرهنگي را به نسل جديد منتقل ساخت. تربيت اجتماعي از ديدگاه اسلام مستلزم آن است كه فرد، جايگاه خود را در دامنه ي سنت هاي اجتماعي و در بستر فرهنگ و روابط اجتماعي بازيابد. اما سنت هاي اجتماعي و فرهنگي، آميزه¬اي از راه و رسم¬ها و مفاهيم مختلف است كه همه از اعتبار يكسان برخوردار نيستند، ازاين رو تربيت اجتماعي مستلزم روي كردي گزينشي از سنّت و فرهنگ خواهد بود. به عبارت ديگر مربيان بايد در اين مسير به پشتوانه ي سنت و فرهنگ تكيه زنند و از مجموعه ي سنت و فرهنگ دست به انتخاب مواردي بزنند كه معقول¬تر و موجه¬تر است و فرد را در عرصه و ميدان تأثير آن قرار دهند. اما اين امر تنها به اقدام مربي محدود نيست، بلكه خود متربي نيز بايد امكان آن را در تربيت اجتماعي بيابد كه به روشن انديشي در باب ميراث سنتي و فرهنگي بپردازد و براساس آن دست به انتخاب بزند. (باقري، 1386)
در باب ميراث گرانبهايي كه از جنگ و جهاد و انقلاب به ما رسيده و ايثارگري¬هاي انسان هاي وارسته كه جزو فرهنگ ملي و مذهبي ما شده و در سنت هاي ما جاي گرفته است، بايد دست به چنين گزينشي زد. حضرت علي(ع) در نامه ي 31 خطاب به فرزندش امام حسن(ع)، نكاتي يادآور مي¬شود كه نشان مي دهد متربي بايد در مواجهه با ميراث به جا مانده از سنت و فرهنگ اجتماعي از تقليد صرف برحذر باشد و با تأمل و انديشه با آن مواجه شود. مي¬فرمايد: «و الاخذ بما مضي عليه الاولون من آبائك و الصالحون من اهل بيتك، فانهم لهم يدعوا ان نظروا لانفسهم كما انت ناظر، و مكروا كما انت مفكر ثم رد هم آخر ذلك الي الاخذ بما عرفوا و الامساك عمالم يكلفوا. فان ابت نفسك ان تقبل ذلك دون ان تعلم كما علموا فليكن طلبك ذلك بتفهم و تعلم لاتبورط الشبهات و غلو الخصومات. »(نهج¬البلاغه، نامه31)
يعني. در پيش گرفتن شيوه¬اي كه پيشينيانت، يعني نياكانت و نيكان خاندانت، بدان كار كرده¬اند؛ زيرا آنان همواره در كار خود نظر مي¬كردند، همان گونه كه تو بايد نظر كني و به حال خود مي¬انديشيدند، همان گونه كه تو بايد بينديشي تا سرانجام به جايي رسيدند كه آنچه نيكي بود، بدان عمل كردند و از انجام آنچه بدان مكلّف نبودند، بازايستادند. پس اگر نفس تو از به كار بردن شيوه ي آنان سرباز مي¬زند و مي¬خواهد خود حقايق را دريابد، چنان كه آنان دريافته بودند، پس بكوش تا هر چه طلب مي¬كني، از روي فهم و علم باشد، نه به ورطه ي شبهات افتادن و به بحث و جدل بيهوده پرداختن.
روش ارائه ي الگوها
در مسير انتخاب¬هاي درست در فرهنگ و سنت از روش ارائه ي الگوهاي خوب مي¬توان استفاده كرد. اين اسوه¬ها در فرهنگ اسلامي بسيار يافت مي¬شود. اسوه عبارت از حالتي است كه انسان به هنگام پيروي از غير خود پيدا مي¬كند. در اين روش مربي مي¬كوشد نمونه¬ي رفتار و كردار مطلوب را عملا در معرض ديد متربي قرار دهد البته بايد وجود خود مربي اسوه¬ي نيكويي براي متربي باشد. از شخصيت¬هاي تاريخي مي¬توان به عنوان ارائه ي الگوها استفاده كرد. در قرآن چنين الگوهايي معرفي شده¬ است. مي¬فرمايد: «قد كانت لكم اسوه حسنه في ابراهيم والذّين معه»(سوره ممتحنه، آيه4) يعني براي شما مومنان بسيار پسنديده و نيكوست كه به ابراهيم و اصحابش اقتدا كنيد.
دقت در رفتارهايي كه از خوبان صادر مي¬شود نفس متربي را تميزي خاصي مي دهد و رغبتي مخصوص را در او مي¬آفريند و ملكه¬اي را براي نفس حاصل مي¬كند تا توان تشخيص «موقعيت مناسب» و زمان «رغبت مناسب» و دستور «رفتار مناسب» را داشته باشد. و صدور چنين رفتارهايي معاني «خدمت به غير» «عفو»، «ايثار»، «فداكاري» و شهادت را تحقق مي¬بخشد. بنابراين پس از ملاحظه خوبان و اسوه¬هاي حسنه همان معرفت در حقيقت اخذ مي¬شود و ماية لازم در وجود آدمي نهاده مي¬گردد. (مظلومي، 1366)
روش¬هاي مبتني بر ابعاد شناختي(ايجاد بينش و بصيرت)
از آنجا كه آنچه در باطن آدمي مي¬باشد در ظاهر تأثيرگذار است مربي در جريان تربيت بايد متوجه تحول باطني متربي باشد. ازاين رو با روش اعطاي بينش و بصيرت مي¬توان دگرگوني باطني در فرد پديد آورد تا رفتارها و اعمالي چون ايثار و از خود گذشتگي پديد آيد.
با اعطاي بينش تلقّي متربي از امور دگرگون مي¬شود و براي تغيير در رفتار ايجاد چنين تحولي ضروري مي¬باشد. البته منظور از بينش، نوعي آگاهي عميق و گسترده است كه در ارتباط با نظام هستي و حقيقت انسان و تاريخ و مرگ و پس از مرگ معنا مي يابد. (باقري، 1385) در قرآن، روش اعطاي بينش مورد تصريح قرار گرفته است: «قد جاء بصائر من ربّكم فمن ابصر فلنفسه و من عمي فعليها... » سوره انعام، آيه 1.4)
به راستي بينش¬هايي از نزد پروردگار شما برايتان آمده است. پس هر كه در پرتو آن بينا شود، به سود خود چنين كرده است و هر كه كوري ورزد، به زيان خود عمل كرده است.
با چنين بينشي در برخورد با موضوعات انساني و اجتماعي، زمينه¬هايي فراهم مي¬شود كه در آن افراد با خواستة قلبي خود آماده ي ايثار و از خود گذشتگي مي¬شوند. به عنوان نمونه در مورد نظام هستي در تربيت اسلامي بينش خاصي ايجاد مي¬گردد به طوري كه متربي در نظام هستي خداي متعال را دائما در حضور و احاطه و افاضه مي¬بيند و در اين نظام شاهد و مشهودي، زمينه ي تغيير آفريني در بسياري از رفتارهاي آدمي فراهم مي¬آيد و او آماده¬ي به ظهور رساندن اعمالي مي¬شود كه با ديگر افراد عادي متفاوت است.
در مورد تاريخ، متربي با غور و تفحص در قرآن به اين نتيجه مي¬رسد كه انسان در طول تاريخ شاهد درگير شدن دو جبهة حق و باطل است و اين كه در اين نزاع بي¬ترديد غلبه از آن پيروان حق مي¬باشد. اين موضوع بستر ظهور تحولات رفتاري در متربيان است و با چنين بينشي در انسان ثبات قدم، صبر، ايثار، از خود گذشتگي و شجاعت به ظهور مي¬رسد. در مورد مرگ نيز بينش قرآني اين مسأله را به فرد مي¬فهماند كه مرگ پاياني مبهم و وحشتناك براي زندگي نيست بلكه آ غازي شناخته شده و روشن است و آنچه نوع مردن را رقم مي¬زند نوع زيستن است. در بينش اسلامي هر كس مي¬خواهد از ورطه¬ي مرگي عبث برهد بايد به زندگي¬اش معنا ببخشد و هر كس مي¬خواهد به زندگي¬ا ش معنا ببخشد بايد مرگ را نصب¬العين آن كند. بنابراين چنين بينشي با قوّتي بسيار به تغيير آفريني در رفتار انسان مي¬پردازد. در اين جاست كه روش دعوت به ايمان قابل استفاده مي¬شود. يعني با تكيه بر اين بيينش¬ها، تحركي در عزم و اراده انسان به وجود مي¬آيد و فرد را به حركت در مي¬آورد و او را آماده¬ي التزام مي¬كند. چنانچه در زندگي افراد ايثارگر و شهيدان اسلام چنين مواردي به وضوح مشاهده مي¬شود.
روش هاي مبتني بر ابعاد زيبايي¬شناسي
هدف از تربيت ديني پرورش شور و شوق فطري متربي ¬نسبت به مفاهيم اساسي دين هم چون تقوي ايثار و... است نه ارائه مستقيم معارف الهي. در واقع هدف از تربيت ديني، عشق به دين است نه انتقال دين. پس نقش اساسي مربي، انتقال اطلاعات ديني نيست بلكه فراهم آوردن شرايطي است كه متربّي به تجربۀ واقعه¬اي دروني به دين حنيف كه ريشه در فطرتش دارد گرايش يابد. لذا آنچه مترّبي در اين مرحله تجربه ي مي¬كند، نه انتقال مي¬يابد و نه به كسي آموخته مي¬شود بلكه آن را در وجود خويش كشف مي¬كند، مي¬طلبد و حس مي¬كند اينها مفاهيمي نيستند كه بتوان از بيرون و بدون حضور وجودي و شوق دروني به كسي آموخت بلكه بايد آن ها را حس و كشف كرد. (كريمي، 1381)
در واقع نمي¬توان از طريق تبليغ بدون ترغيب و تربيت بدون تمايل دروني، فردي را به دوست داشتن چيزي واداشت. مربي مي¬تواند مايه¬هاي فطري درون متربي را از طريق كشش¬هاي زيبايي شناختي پرورش دهد و تمايل و علاقه به مفاهيم مذهبي هم چون ايثار و شهادت را ايجاد نمايد. بنابراين هدايت احساسات و عواطف متربيان از طريق توجه به ابعاد زيبايي¬شناسي و تأثير روش هاي مبتني بر بعد زيبايي ميسر مي¬شود. زيبايي عشق را مي¬آفريند و عشق حركت و شور در عمل را ايجاد مي¬نمايد و ما در انتقال اين فرهنگ نيازمند انسان هايي هستيم كه در اين ابعاد پرورش يافته باشند.
زيبايي هم چون عشق از جلوه¬هاي هستي به حساب مي¬آيد. از آنجا كه كمال و مطلق هستي، خداوند است، بالطبع كمال زيبايي نيز از آن خداوند است، و هر جا ردپايي از عشق باشد جلوه¬اي از زيبايي نيز خود را آشكار مي¬سازد. رواياتي وجود دارد كه در زمينه ي عشق سخن گفته است. براي نمونه امام حسين فرمودند: خوشا به حال كسي كه با چشمان و زبانش به عبادت، عشق مي¬ورزد. از طرفي ديگر در قرآن قلب را مركز شناخت و معرفت حقيقي و كانون عواطف انساني به ويژه عشق، ياد كرده است. بنابراين عشق راهي به سوي شناسايي حقيقي مي¬باشد. عشق و دل مهم ترين منبع معرفت ديني تلقي مي¬شود. در واقع به تعبير عرفا، آموزه¬هاي قرآني نيز همانند جهان هستي از ظاهر و باطن تشكيل شده است. علاوه بر جنبه ي معرفتي عشق در حوزه ي ديني عرفا به نقش آن در تعامل با حضرت احديت و به طور كلي جهان هستي نيز توجه داشته¬اند. اين تعامل در شيوه¬هاي رفتاري انسان ظاهر مي¬شود. ايثار و عبادت و پرستش تبلوري از شيوه ي رفتاري انسان در تعامل با خداوند است. (شمشيري، 1385) البته هدف و منظور از عشق همان عشق الهي است به گونه¬اي كه انسان جز خدا نبيند و همه چيز از ميان برداشته شده به جزء الله هيچ به جا نماند بنابراين جذب و انجذاب¬هايي كه ميان موجودات برقرار است همگي نشانه¬هايي از عشق اصيل الهي است. (شريف زاده، 1385)
از شيوه¬هاي تأثيرگذار بر متربي اين است كه به گونه¬اي اين مفاهيم ارائه شود كه به غير از دادن بينش- كه شرح آن گذشت- عواطف و احساسات نيز جهت داده شود، زيرا جنبه ي عاطفي يكي از ابعاد مهم تربيت مي¬باشد. در واقع هر چه واجد حس و زيبايي باشد در انسان رغبت و انگيزه ايجاد مي¬كند و كششي را در وي پديد مي¬آورد به طوري كه رفتارهاي شخص را هدايت كرده در جهت صحيح قرار مي دهد. براساس مبناي جذبه حسن و زيبايي روش تزئين كلام شيوۀ مناسبي مي¬باشد.
كلام آينه¬ي مفاهيم و معاني است. اين آينه هر چه مصفاتر باشد به همگان ميزان بر شفافيت و نفوذ مفاهيم و معاني خواهد افزود. ازاين رو لازم است مربي بنگرد كه معاني و مفاهيم مورد نظر را دربرابر چه آينه¬اي قرار مي دهد. قرآن كه سخن خداوند است و براي تربيت انسان نازل شده است اين شيوه را در اوج نمايان مي¬سازد. (باقري، 1385) بنابراين مفاهيم فرهنگ ايثار بايد در واژه¬ها و صورت¬هايي مطرح و به تصوير كشيده شود كه منعكس كننده ي زيبايي¬ها و بسيار رغبت برانگيز باشد در اين صورت بوسيله جذب عواطف و احساسات متربيان زمينه براي رشد تفكر در اين موضوع فراهم مي¬شود.
براي انتقال مؤثر و دائمي مفاهيم ايثار و شهادت در محيط¬هاي تربيتي بايد از روش¬هاي زيبايي شناسانه استفاده نمود. بدون «جذبه» و «جمال هنري» هيچ اثري پايدار نخواهد ماند و هيچ پيامي از سطح شنيدن فراتر نخواهد رفت. و هنر مربي «آفرينش زيبايي» در ارائه ي پيام تربيتي است. البته زيبايي تنها در ظاهر پيام و بيرون از ذهن مترّبي مطرح نمي¬شود بلكه حس زيبايي شناسي، تعامل دو جانبۀ بين مربي و مترّبي در قالب كنش رواني- عاطفي است كه منجر به زايش زيبايي مي¬گردد.
اساساً يكي از نيازهاي فطري انسان ميل به زيبايي و جمال¬دوستي است. در انسان گرايش به جمال و زيبايي چه به معناي «زيبايي دوستي» و چه به معناي «زيبايي آفريني» كه نامش هنر است وجود دارد. (مطهري، 1373) در اين روش مربي از جهان واقعي و عوامل بيروني پيام تربيتي را ارائه مي دهد و متربي از اثر آن، واقعيت درون را فرا مي¬خواند و اين فراخواني تنها با نيروي جذبه و شوق دروني حاصل مي¬آيد. اشتياق دستيابي به واقعيت بيروني براي بازيابي و بازآفريني واقعيت دروني فرايند يك تربيت فعال را به نمايش مي¬گذارد. (كريمي، 1381)
البته زيباشناسي(Aesthetics) شاخه¬اي از فلسفه است كه از تحليل مفاهيم و راه حل مسايلي بحث مي¬كند كه از تأمل در خصوص موضوعات ادراك زيباشناختي برمي¬خيزد. موضوعات ادراك زيباشناختي نيز شامل تمامي اشيايي است كه موضوع تجربه ي زيباشناختي قرار مي¬گيرد. بنابراين فقط پس از تجربه ي زيباشناختي است كه قادر به تحديد طبقه ي موضوعات ادراك زيباشناختي مي¬شويم. نگرش زيباشناختي(aesthetic attitude) يا «طريق زيباشناختي نگريستن به جهان» غالباً با طريق نگريستن عملي به جهان، نگرشي كه در آن فقط فايدۀ شيء مورد بحث مقصود است متفاوت است. هم چنين نگرش زيباشناختي از نگرش علمي و شناختي(cognitire) نيز متمايز است و با احساسات شخصي نيز مغاير است. ما در نگريستن زيباشناسانه به چيزي نسبت به موضوع ادراك زيباشناختي و آنچه آن موضوع بايد به ما عرضه كند واكنش نشان مي¬دهيم. (بيردزلي و هاسپرس، 1387)
در دين اسلام به عناصر زيبايي¬شناسي اشاره شده است. اساساً آفرينش از نظر قرآن كريم با جمال و زيبايي آميخته است. «انّا جعلنا ما علي الارض زينه لها»(سوره كهف، آيه 7) يعني ما آنچه از مناظر طبيعي كه در روي زمين است به عنوان زينت زمين قرار داديم و كرۀ ارض را بدان مزين ساختيم. و در جاي ديگر مي¬فرمايد: «انّا زيّنا السّماء الدّنيا بزينه الكواكب»(سوره صافات، آيه 6) يعني ما آسمان دنيا را با ستاره¬هاي روشن زينت داديم. ترغيب و تشويق به كار جميل در قرآن كريم بارها مورد اشاره قرار گرفته است. حتي از ساده¬ترين و مادّي¬ترين وقايع مي¬توان زيباترين و معنوي¬ترين معاني را استخراج كرد، چه رسد به وقايع و پديده¬هايي كه في نفسه واجد زيبايي و قداست ماورايي هستند. مانند مفاهيم ايثار و شهادت و ايمان و تقوي. (كريمي، 1381)
حضرت علي(ع) در نامه 31 نهج¬البلاغه خطاب به فرزندش امام حسن(ع) مي¬فرمايد: «... فلتكن مسألتك فيما يبقي لك جماله و يبقي عنك و باله فالمال لايبقي لك و لاتبقي له» يعني خواست تو در كوشش¬ها و نيايش¬ها چيزي باشد كه جمال آن بدون و بال براي تو باشد و مال براي تو نمي¬ماند و تو نيز براي آن نمي¬ماني. پس جمال انسان در همان معارف و فضايل خواهد بود.
همه ي اين مفاهيم حاكي از نقش برجسته ي عنصر زيبايي و جمال خواهي در آيين تربيت الهي است، زيرا به واسطه ي اين حسّ زيبايي دوستي است كه انسان به معنويات و ارزش هاي ديني گرايش مي¬يابد. در زيبايي است كه انسان كشش پيدا مي¬كند و شوق دروني¬اش شكفته مي¬شود، به وجد مي¬آيد و لحظات جذبه را فرا مي¬گيرد. در چنين شرايطي بهترين فرصت براي «تربيت ديني» و «تربيت انسان ايثارگر» حاصل مي¬شود. در زيبايي لذت است و در لذت معنوي زيبايي است و در اين دو عشق و كشش و تمايل دروني كه ريشه در فطرت دارد نهفته است. كوشش در رابطه با كشش و «جذبه» منجر به جوشش دروني مي¬شود. و جوشش دروني مقدمه ي پذيرش پيام تربيتي مربي است. پس بايد مربي روان كودك و نوجوان را مستعد سازد و با تلطيف باطن و مايل كردن عواطف او كاري ¬كند تا دل او بدون تكلّف و تصّنع در ميدان تأثير جاذبه پيام قرار گيرد. زيرا اگر زمينه¬سازي اوّليه براي پذيرش پيام صورت نگيرد همۀ تلاش¬¬ها و اقدامات تربيتي بي¬ثمر خواهد ماند. (كريمي، 1381)
يكي از راهبردهاي كليدي در درك زيبايي¬ شناسانه از مسايل مختلف تربيتي به كارگيري «هنر موسيقي» در فرايند تعليم و تربيت است. «فلسفه¬ي زيباشناختي» در اين حديث زيبا است كه «ان الله جميل و يحب الجمال» «خداوند خود زيباترين زيبايان همه عالم و دوست دار زيبايي¬هاست» اين حديث ناظر بر ضرورت وجود معناي زيبايي¬شناسي و پرورش حس زيبايي دوستي در تعليم و تربيت است. شيوه¬اي كه مي¬توان از طريق آن معاني زيبايي مانند ايثار و از خودگذشتگي را به متربيان نشان داد.
موسيقي مي¬تواند عادت¬هاي ديداري مخاطبان را دگرگون كند و سبك نگاه و احساس آن ها را نسبت به خود، طبيعت، جامعه و خالق هستي متعالي سازد. از اين طريق است كه مي¬توان مخاطب را از دايره¬ي بسته، محدود و تكراري دنياي موجود به سوي فضاي بي¬كران، لايتناهي و متعالي¬تر رهنمون ساخت. اگر بتوان حس موسيقايي را با همه ظرافت¬ها و لطافت¬هاي آن در مخاطبان– نه به عنوان سرگرمي و لذّت¬جويي مبتذل بلكه به منزله¬ي يك موهبت الهي و محرك معنوي– زنده كرد. و اين حس را براساس طبيعت و فطرت آدمي پرورش داد بي¬ترديد به يكي از رازهاي ناگفته و نشكفته¬ي تربيت فطري دست يافته¬ايم. (كريمي، 1385)
تأثير و اعجاز هنر موسيقي و نقش آن در عرصه ي تعليم و تربيت نبايد مورد غفلت قرار گيرد. با نوا و آواي مووزن و دل نشين موسيقي است كه مي¬توان در تربيت عاطفي و پرورش حس زيبايي دوستي متربيان تأثير بنيادي گذاشت. يكي از رهيافت¬هاي چنين پرورشي ترويج و تقويت گرايش هاي انساني هم چون ايثار در آنان است كه با تقويت حس حقيقت¬جويي به اوج خود مي¬رسد. بنابراين متخصصان تعليم و تربيت بايد به جاي روش¬هاي معمول تربيتي مانند روش نصيحت و پند و اندرز و انتقال صرف اطلاعات، تلاش كنند در قالب اين هنر زيبا و دلانگيز مفاهيم معنوي را ارائه دهند. بنابراين در مدرسه مي¬توان از هنر موسيقي و هنر شنيدن آوا و نواي موزون كودكان و نوجوانان را با عناصر مهم فرهنگي و معنوي مانند ايثار و شهادت آشنا كرد.
نتيجه¬گيري
فرهنگ ايثار و شهادت در نظام تربيتي جامعه، اهميت ويژه¬اي دارد. بنابراين براي ايجاد، حفظ و انتقال اين ميراث فرهنگي بايد از روش هاي تربيت اسلامي استفاده نمود بنابراين در پاسخ به سؤال پژوهشي مطرح شده در اين مقاله به شيوه¬هايي اشاره¬ گرديد كه در آن فرد با الزام¬هاي دروني مواجه مي¬شود و زمينه براي بروز رفتارهاي ايثارگرانه در متربي فراهم مي¬گردد.
در واقع توجيه رفتار توام با از خودگذشتگي و ايثار از نظر روانشناسي اين است كه اين نوع رفتارها با نيازهاي سطح پايين قابل توجيه نيست مگر نياز به خود شكوفايي كه در بالاترين سطح از نيازها قرار دارد. هم چنين اين موضوع با بحث انگيزش ارتباط پيدا مي¬كند. البته منظور انگيزش دروني است كه برعكس انگيزش بيروني با پاداش و تنبيه قابل كنترل نيست، بلكه استفاده از روش¬هاي صحيح¬ تربيتي مي¬تواند به گونه¬اي عمل كند كه فرد با الزام¬هاي دروني مواجه شود. در اين پژوهش روش هاي تربيت اجتماعي، روش الگويي، ايجاد بينش و بصيرت و شيوه¬هاي مبتني بر ابعاد زيبايي¬شناسي مطرح و مورد بررسي قرار گرفت و اين نتايج به دست آمد. ايجاد شناخت و بصيرت در تلقي فرد از امور و ايجاد تحول باطني مؤثر است زيرا جهان¬بيني فرد را شكل مي دهد و با چنين بينش عميقي آمادگي ايثار و ازخودگذشتگي در متربي ايجاد مي گردد. هم چنين تربيت اجتماعي و بازيافتن جايگاه خود در بستر فرهنگي و اجتماعي بسيار تأثيرگذار مي باشد و موجب آن مي گردد كه اين ميراث فرهنگي باارزش به افراد منتقل شود. ديگر آنكه با استفاده از روش الگويي و شيوه¬هاي مبتني بر زيبايي¬شناسي، احساسات و عواطف متربيان هدايت شده عشق و شور و حركت در عمل ايجاد مي¬گردد. در واقع مربي مي تواند از اين طريق تمايل و علاقه به مفاهيمي چون ايثار و شهادت را در متربيان دروني ساخته باطن آنان را تلطيف كند و موجب ترويج و تقويت چنين گرايش هاي انساني گردد. از طريق استفاده از چنين روش¬هايي خصوصاً طريق عشق و محبت مي¬توان انگيزه¬اي در فرد به وجود آورد كه ابتدا قلب، و به دنبال آن اعضاء و جوارح او را به حركت درآورد به صورتي كه متربي ديگري را بر خود ترجيح دهد و از اين كار لذت ببرد البته لذت و پاداش چنين رفتاري دروني و معنوي است. بنابراين شيوه¬هاي معمول تربيتي تأثيرگذار نمي¬باشد و بالعكس روش¬هاي تربيت اسلامي نقش ويژه خود را نشان مي دهد.
در فرهنگ اسلامي الگوهايي وجود دارد مانند امام حسين(ع) كه اين عشق را مي¬آفرينند، خصوصاً اگر مربي عاشق رابطه ي مهرآميز با متربي برقرار كند. در اين صورت انسان هايي آماده ي ايثار و از خودگذشتگي مي¬شوند. از گفته¬ها و نوشته¬هاي ايثارگران و شهدا اين گونه بدست مي¬آيد كه آن ها به خاطر عشق به امام و رهبرشان آماده چنين فداكاري¬هايي بودند. چيزي كه با استدلال¬ها و تجزيه و تحليل¬هاي ظاهراً عقلاني و منفعت¬طلبانه دنيوي قابل بررسي نمي¬باشد. بنابراين بايد روي قلب تأثير گذاشت و انسان هاي مكتبي عاشق را پروراند و اين افراد مي¬توانند ميراث گرانبهاي ايثار و شهادت را حفظ كنند. بي¬ترديد تحقق اين امر مستلزم برخورداري يا دستيابي به نظام تربيتي خاصي است كه بتواند متربيان را ياري برساند تا با بهره¬مندي از بسترهاي مذهبي، تاريخي به هويت فرهنگي خويش نائل شوند. البته پياده ساختن چنين روش¬هايي از طريق تنظيم برنامه¬ها، محتواهاي درسي و انتخاب مربيان هدايت يافته امكان¬پذير مي¬باشد.

منابع و مآخذ
-قرآن مجيد
-نهج¬البلاغه
-اسماعيل¬پور، محمد مهدي(1385)، ايثار و عرفان، شيراز، انتشارات نويد.
-باقري، خسرو(1385)، نگاهي دوباره به تربيت اسلامي(ج اوّل)، تهران، انتشارات مدرسه.
-باقري، خسرو(1386)، نگاهي دوباره به تربيت اسلامي(ج دوّم)، تهران، انتشارات مدرسه.
-بيردزلي، مونروسي و هاسپرس، جان(1387)، تاريخ و مسايل زيباشناسي، تهران، انتشارات هرمس.
-جنت بوداغي، اسدالله(1386)، درآمدي بر آسيب¬شناسي فرهنگ ايثار و شهادت، مجموعه مقالات همايش آسيب¬شناسي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، بابلسر، دانشگاه مازندران.
-حبيبي مشكيني، مجيد(1382)، چراغ هدايت، تهران، نشر شاهد.
-دهخدا، علي اكبر(1352)، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
-ربيع نتّاج، سيد علي اكبر(1386)، آسيب¬ها و عوامل ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در اسلام، مجموعه مقالات همايش آسيب¬شناسي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، بابلسر، دانشگاه مازندران.
-شريعتمداري، علي(1374)، جامعه و تعليم و تربيت. تهران، انتشارات اميركبير.
-شريف¬زاده، حكيمه¬السادات(1385)، فلسفه ي تربيتي نجمالدين رازي و مولوي، خرماباد، انتشارات افلاك.
-شمشيري، بابك(1385)، تعليم و تربيت از منظر عشق و عرفان، تهران، انتشارات طهوري.
-قرشي، سيّد علي اكبر(1352)، قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميّه.
-كريمي، عبدالعظيم(1381)، تربيت ديني، تهران، انتشارات قدياني.
-كريمي، عبدالعظيم(1385)، آوا و نوا در تربيت(تربيت موسيقايي)، تهران، انتشارات عابد.
-مطهري، مرتضي(1373)، فطرت، تهران، انتشارات صدرا.
-مطهري، مرتضي(1385)، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا.
-مطهري، مرتضي(1385)، تعليم و تربيت در اسلام، تهران، انتشارات صدرا.
-مظلومي، رجبعلي(1366)، گامي در مسير تربيت اسلامي، تهران، نشر آفاق.
-هرنجي، منصور(138.)، فرهنگ شهادت، بنياد شهيد انقلاب اسلامي چالوس.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده