شنبه, ۰۸ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۵۹
نوید شاهد: در دوران کودکی بنده، پدرم در در شرکت ترانس ترمینال (امام خمینی) بندر امام (ره) کار می کرد . عنایت اله نیز تابستان ها به کمک او می رفت تا هم کمک پدر باشد، هم کمک هزینه تحصیلی اش ر ا تأمین نماید. در یکی از تابستان ها من هم به اتفاق یکی از اقوام نزد آنها رفتیم. ماه مبارک رمضان و هوای هم خیلی گرم بود.

در دوران کودکی بنده، پدرم در در شرکت ترانس ترمینال (امام خمینی) بندر امام (ره) کار می کرد . عنایت اله نیز تابستان ها به کمک او می رفت تا هم کمک پدر باشد، هم کمک هزینه تحصیلی اش ر ا تأمین نماید. در یکی از تابستان ها من هم به اتفاق یکی از اقوام نزد آنها رفتیم. ماه مبارک رمضان و هوای هم خیلی گرم بود.
عنایت اله عضو انجمن اسلامی شرکت بود و در آنجا از تبلیغ احکام اسلامی دریغ نمی ورزید.
در آن سال شش سال بیشتر نداشتم و برای کودک 6-5 ساله امکان روزه گرفتن نبود. ولی شخصیت روحانی شهید بازگیر مرا برمی انگیخت تا اقدام به روزه گرفتن نمایم . وقتی ایشان متوجه این موضوع شد جهت تشویق و ترغیب من و همچنین به علت اینکه می دانست قادر به روزه گرفتن کامل نیستم ، ظهر ها مرا مجبور می کرد تا روزه خود را افطار کنم و به قول ایشان روزه کله گنجشکی بگیرم ...
برادر شهید بازگیر

 

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده