دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۲۴
به مناسبت فرا رسیدن 22 اسفند سالروز بزرگداشت شهدا، طاهره تبیریی فرزند شهید «اسماعیل تبیریی» دلنوشته ای نوشت: «من درس زندگی را از تو آموختم و تو با رفتنت به من آموختى اگر چه سالهاست در حسرت بوسیدن دستهای تو به نشانه ادب و احترام فقط خیره به نگاهت در همان قاب شیشه‌ای مانده‌ام اما به مانند همه دختران سرزمینم پدر تنها اسطوره‌ی زندگی من است.»

دلنوشته فرزند شهید تبیریی: پدر، تنها اسطوره‌ی زندگی من است

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، به مناسبت فرا رسیدن 22 اسفند سالروز بزرگداشت شهدا، طاهره تبیریی فرزند شهید «اسماعیل تبیریی» به مناسبت این روز دلنوشته‌ای نوشته است و در اختیار سایت نوید شاهد گذاشته است، که در ادامه می‌خوانیم:

«تقدیم به همه‌ی پدرانی که با رفتنشان آسمانی شدند»

این واژه ها یا نه این دلنوشته‌ها، حرفهای من و توست به پدرانی که سالهاست آسمانی شدند، پدرانی که حضورشان مثل نسیم لابه‌لای سبزه زارها و گندم زارهای زندگی من و تو نمایان است شما به چشم نسیم را نمی بینید، اما حضور زندگی بخشش را حس می کنید... تا به حال در کوره راه زندگی وا مانده‌اید؟؟ نگاهت به آسمان در جستجوی کسی است که صدای تمنای تو را به خدا برساند... یک ستاره چشمک میزند یک شهاب رد می‌شود دلت گرم می‌شود و میدانی که او همان پدر آسمانی‌ات پیام رسان تو، به خدای توست او همه جا باتوست اما دلتنگی‌های من و تو برای او که غایب از نظر ماست تمامی ندارد من سالهاست با قاب عکس روی دیوار خانه‌مان بزرگ شده‌ام مردی از پشت قاب شیشه‌ای مرا به نظاره نشسته است.

گاهی پدر خطابش کردم گاهی مرد آسمانی .... گاهی وقتی دلتنگش می‌شدم، به عتاب می‌گفتم چرا رفتی... و هزاران حرف درشت دیگر... اما او همیشه مرا پدرانه می‌نگرد با غروری که در چشمهایش هست مرا به صبر دعوت می‌کند گاهی به دور از چشم مادر دلتنگی‌هایم را بارانی می‌کنم خيره به نگاهش فقط سکوت می‌کنم اما به این بهانه می‌خواهم برایش بنویسم و نوشته‌هایم را فریاد کنم، میدانم که نامه‌هایم را می‌‌خواند میدانم که دلتنگی‌های دلم را قبل از آنکه من و كاغذ بدانیم او دانسته است. اما امروز میخواهم برای شما هم بخوانم چون میدانم كلمه كلمه حرفهای من، دریا دریا حرفهای شماست... پس رخصت گفتار می‌دهید.

پدر آسمانی من سلام... به قول همه‌ی بچه هایی که واژه پدر را بابا خطاب می‌کنند، بابای من سلام... امروز نه به بهانه دلتنگی، نه از روی عتاب که چرا رفتی و نه به هر دلیل دیگر، فقط، برایت مینویسم و ميدانم به هر دلیلی که بنویسم باز هم دلتنگی چاشنی نوشته‌هایم می‌شود... پس بابای من سلام... سالهاست که از رفتن تو میگذرد. رفتنت را به یاد ندارم حتی ذهن من خالی از تصور توست و هیچ خاطره‌ای از تو ندارم آن لحظه به قول تو برگ گلی بودم 9ساله، نمیدانستم واژه‌ی پدر یعنی چه، مادر می‌گوید شبانه مرا بوسیدی و رفتی وقتی رفتی، باران میبارید گویی تمام دلتنگی‌های سالها بی تو بودن را آن شب آسمان گريسته است من بزرگ شدم، بزرگ و بزرگ‌تر هنوز هم واژه پدر برایم گنگ بود من به یاد نداشتم کسی را به این نام صدا کرده باشیم معنی واژه پدر برایم وقتی معلوم شد که قاب عکس روی دیوار برای من معنای تو را گرفت آن روز دانستم مرد درون قاب عکس شیشه‌ای روی دیوار یعنی پدر مادر نامه‌هايت را و کتاب‌هایت را برایم آورد و گفت: وعده‌ی دیدار من و تو یک جایی آن طرف سقف کبود، آن بالاترها جای آسمانی‌هاست نامه‌هايت خواندم کتاب‌هایت را خواندم آن لحظه دانستم که رفتنت درس بود و سر مشق.

هرکسی کودکش را طوری تربیت می‌کند هر کسی با کودکش طبق اعتقادات خودش رفتار می‌کند تو با رفتنت به من آموختی زندگی مجال منیت‌ها نیست به من آموختی زندگی با همه‌ی زیبایی‌هایش برای آسمانی شدن زیباست والا زمینی شدن جز مشتی خاک زیبایی ندارد به من آموختی مادر یعنی واژه گذشت، یعنی تكيه‌گاه برای دل نیلوفری من، مادر یعنی همه ایثار، من با کتاب‌هایت با نامه‌هایت با نگاه تو درون قاب شیشه‌ای بزرگ شدم اما وقتی به خود نگاه میکنم میدانم پدر برای من یعنی مراد، یعنی راهنما یعنی استاد یعنی چراغ روشن در این وانفسای دنیای تاریک که پر از مشیت‌ها و ركب زدن‌هاست.

ميبينم خیلی بیشتر از کسانی که معنای پدر را در حضور جسمانی پدرانشان حس کرده‌اند و دائم از نفس حضور آنها خانه‌هایشان گرم بوده است من آموخته‌ام.

من درس زندگی را از تو آموخته‌ام و تو با رفتنت به من آموختی... امروز به این بهانه برایت نوشتم تا سپاس گویم تو را... من درس زندگی را از تو آموختم و تو با رفتنت به من آموختى اگر چه سالهاست در حسرت بوسیدن دستهای تو به نشانه ادب و احترام فقط خیره به نگاهت در همان قاب شیشه‌ای مانده‌ام اما به مانند همه دختران سرزمینم پدر تنها اسطوره‌ی زندگی من است... یادت همیشه ماندگار و ديدارت حسرت همیشگی زندگی من... بابای همیشه خوبم تا همیشه تا ابد دوستت دارم...

انتهای پیام/

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۳
زهرا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۱ - ۱۴۰۰/۱۲/۲۳
0
3
بسیار زیبا بود روحشون شاد یادشون جاوید
زهرا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۱ - ۱۴۰۰/۱۲/۲۳
0
1
بسیار زیبا بود روحشون شاد یادشون جاوید
حسن صادقی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۶
0
0
شهدا.. به خداااااااااا شرمنده ایم
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده