شهید «اسماعیل حدادی» در عید قربان به دنیا آمد و والدینش به یمن ورودش و برپا نگه‌داشتن عَلَم ایمانشان، نامش را اسماعیل گذاشتند. بیست و سوم خرداد سال ۱۳۶۷ عید قربان اسماعیل فرا رسید و او آماده قربانی بود. در سومار با ترکش‌های خمپاره به دیدار خدای ابراهیم شتافت و مشتاقانه شهادت را در آغوش کشید.

عید قربان اسماعیل فرا رسید

به گزارش نوید شاهد سمنان، در آن روزهای تاریکی که حکومت وقت با ظلم و بی‌عدالتی، پرده‌ای غبارآلود بر چهره نورانی خورشید ایمان مردم انداخته بود، باز هم زمزمه خوشحالی مردم و تبریک آن‌ها به یکدیگر شنیده می‌شد. مؤمنان، فرارسیدن عید قربان را به یکدیگر تبریک می‌گفتند.

نامش را به یمن تولد در روز عید قربان، اسماعیل گذاشتند

آقا ابراهیم در کنار همسرش طیبه خانم و دو فرزندشان، شادتر از همه اهالی محل بودند؛ زیرا خداوند فرزند دیگری به آنها عطا کرد و نامش را به یمن ورودش در عید قربان و برپا نگه‌داشتن عَلَم ایمانشان، اسماعیل گذاشتند. شناسنامه‌اش را حدود دو ماه بعد گرفتند. «شهید اسماعیل حدادی» در تهران متولد شد و در همان شهر دوره کودکی را سپری کرد.

به حرفه جوشکاری علاقه داشت

پدرش جوشکار بود و هر چند سال از شهری به شهری دیگر مهاجرت می‌کرد. دوران تحصیل اسماعیل نزدیک می‌شد. بنابراین تحصیلات دوره ابتدایی را در تهران گذراند. پس از آن به همراه خانواده به دامغان و زادگاه پدر، امیرآباد (امیریه) مهاجرت کردند. تحصیلات دوره راهنمایی را در مدرسه امام‌موسی‌صدر امیرآباد به پایان رساند. در کنار پدر و برادرش در روزهایی که از درس و مدرسه فارغ می‌شد، کار جوشکاری و اسکلت‌بندی و تانکرسازی را فرامی‌گرفت. طوری که وقتی پانزده سال داشت، به راحتی می‌توانست روزانه دو تانکر هزار لیتری را گرد کرده و بسازد. به‌دلیل علاقه زیادش به حرفه جوشکاری و مشکلات فراوان و کمک به پدر، فقط تا سوم راهنمایی توانست به کسب علم بپردازد.

فوتبال بزرگترین سرگرمی‌اش بود

در کنار کار به ورزش نیز علاقه داشت. فوتبال بزرگترین سرگرمی‌اش بود. از اعضای تیم فوتبال امیر‌آباد بود. در مراسم مذهبی به‌ویژه عزاداری محرم شرکت می‌کرد. محرم که می‌شد، دلش پرواز می‌کرد در هوای غیرت و مظلومیت حسین(ع) و یارانش. تنها می‌توانست با اشک و بلندکردن عَلَم، دل پریشانش را آرام کند.

عید قربان اسماعیل فرا رسید

سال ۱۳۶۷ فرارسیده بود. شاید هر روز که می‌گذشت، دنیا برای اسماعیل تنگ‌تر می‌شد و عشق به پرواز و سبک‌بالی، در خواب و بیداری رهایش نمی‌کرد. برای خدمت نظام خودش را آماده می‌کرد. بهترین فرصت بود. پس ثبت نام کرد و دوره آموزش سه ماهه را در پادگان چهل‌دختر شاهرود به پایان رساند و راهی میدان‌های نبرد شد تا شاید ردپایی از پرواز بیابد. روز بیست و سوم خرداد سال ۱۳۶۷ عید قربان اسماعیل فرا رسید و او آماده قربانی بود. در سومار با ترکش‌های خمپاره به دیدار خدای ابراهیم شتافت و مشتاقانه شهادت را در آغوش کشید. گلزار شهدای امیرآباد دامغان، میزبان همیشگی اسماعیل شد.

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده