يکشنبه, ۲۱ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۰۱:۲۲
بهار سال1364 و قبل از تأسیس گردان حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) درگردان احزاب و در منطقه عملیاتی سومار مستقر بودیم. یک روز پس از نماز صبح جهت روشن کردن چراغ علاالدین به دنبال نفت می گشتم. بیشتر سنگرهای مقر را به دنبال نفت گشتم ولی از نفت خبری نبود.

بهار سال1364 و قبل از تأسیس گردان حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) درگردان احزاب و در منطقه عملیاتی سومار مستقر بودیم. یک روز پس از نماز صبح جهت روشن کردن چراغ علاالدین به دنبال نفت می گشتم. بیشتر سنگرهای مقر را به دنبال نفت گشتم ولی از نفت خبری نبود.

درهمین اثناء به نزدیک مقر فرماندهی گردان که نزدیک ما بود رفتم که باز هم خبری نبود و همین طور که داشتم می گشتم به پشت سنگر ها رفتم تا شاید اثری از نفت بیابم که یک لحظه متوجه صدای ناله ای شدم و وقتی تقریباً نزدیک شدم دیدم فرمانده شهید گردان حمزه، حاج عزت الله شعبانلو که آن موقع جانشین گردان احزاب بود در عالم خود با خدای خود و شاید سرورش حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و ... راز و نیاز می کرد و من بدون اینکه مزاحمش شوم آهسته آنجا را ترک کردم.

بیان خاطره از: جلال رستمی همرزم شهید

مناجات های شبانه فرمانده گردان حزه سید الشهدا

مناجات های شبانه فرمانده گردان حزه سید الشهدا

مناجات های شبانه فرمانده گردان حزه سید الشهدا

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده