یادی از حجت الاسلام شهید غلامعلی معلمی؛ پدری که بی پسر به خانه برگشت!
جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۵۵
«الان مهم تر از درس و بحث، جنگ است. تازه چون از خانواده ی ما یک نفر در جبهه حضور دارد، باعث شد من درس بخوانم، والا اگر برادرم جبهه نبود، می رفتم و تا آخر جنگ می ماندم و برنمی گشتم.»...
لشکر قهرمان 25 کربلا،
صفحه ای از تاریخ از یادنرفتی این کشور است که دلاورمردانش بخشی از تاریخ
عظیم و تمام نشدنی دفاع هشت ساله ی این کشور را رقم زده اند؛ جوانان،
نوجوانان و پیرمردانی که تاریخ، حسرت صلابت و اخلاص شان را می خورد و
تکرارشان بعید به نظر می رسد، مردان مردی که به لذت های حلال دنیایی پشت پا
زدند و آسمانی شدند. در ادامه ذکر خاطره ای از «حجت الاسلام شهید غلامعلی
معلمی» اعزامی از جویبار، از زبان پدر گرانقدرشان آیت الله علی معلمی امام
جمعه قائم شهر و نماینده مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبری، تقدیم به
مخاطبان عزیز می شود.طلبه
بود و در قم تحصیل می کرد، من و چند نفر از هم محلی ها راه افتادیم تا به
جبهه برویم. سر راه تصمیم گرفتیم برویم قم؛ هم غلامعلی را ببینیم و هم
زیارت حرم حضرت معصومه(س) و جمکران را انجام دهیم.
وقتی رسیدیم به قم، هوا تاریک شده بود، شب را در قم ماندیم، غلامعلی که فهمیده بود می خواهیم برویم جبهه، گفت: «من هم می آیم.»
فوری وسایلش را جمع کرد و با ما همراه شد، توی راه یکی از دوستان، به او گفت: «کاش نمی آمدی، الان وقت درس است، می ماندی درسهایت را می خواندی!»
غلامعلی اخمی کرد و گفت: «الان مهم تر از درس و بحث، جنگ است. تازه چون از خانواده ی ما یک نفر در جبهه حضور دارد، باعث شد من درس بخوانم، والا اگر برادرم جبهه نبود، می رفتم و تا آخر جنگ می ماندم و برنمی گشتم.»
همه باهم راهی جبهه شدیم، اما غلامعلی دیگر برنگشت و هنوز هم که هنوز هست، خبری از او نیست.
پايگاه اطلاع رساني لشگر 25 كربلا
نظر شما