زندگى نامه معلم و سردار شهيد محمد سليمان نژاد
معلم و سردار شهيد
محمد سليمان نژاد فرزند حاج يحيى، پاكيزه دلى از تبار اهل ايمان در خطه ى سر سبز
مازندران شهرستان رامسر در آخرين ماه زمستان سال 1331 ديده اش به عرصه خاكى گشوده
شد. به عشق و ارادت خانواده اش به دين و اسلام و قرآن نامش را ((محمد)) بر گزيدند
و از همان دوران نوزادى روح و روانش با نداى ملكوتى اذان و اقامه آشنا گرديد.
شهيد سليمان نژاد به
خاطر عشق به دين و ائمه اطهار(ع) شيرين ترين اعمالش ذكر خدا و راز و نياز با او
بود و نتيجه ى اين عشق، او را واداشت كه دعاى ((جوشن كبير)) را قبل از شهادت بر
روى كفن خود بنويسد. او صاحب قلمى توانا بود و از خلاقيت بالايى بر خوردار بود و
همراه مانوس با كتاب و مطالعه بود و در قبل از انقلاب هم قارى قرآن در مجالس و هم
مؤذن مسجد جامع شهرستان رامسر و هم سخنران پيش از خطبه هاى نماز جمعه در شهرش بود.
در ايام محرم و ماه مبارك رمضان از منابر بزرگان دين از جمله آيت الله گيلانى و...
بهره هاى فراوان برد.
شهيد محمد انسان عارف
و عاشقى بود كه نه تنها به تزكيه و تهذيب نفس خود مى پرداخت بلكه در پرتو تعاليم
ناب اسلام نقش يك معلم و مربى در هدايت گرى اقوام و همراهان و دانش آموزان را داشت
و در حقيقت يك معلم اخلاق براى همگان بود و در مبارزه با رژيم ستم شاهى مبارزى بى
امان بود و در سال 1353 به جهت سربازى از رفتن به دانشگاه تربيت معلم باز مى ماند
و دوران سربازى خود را در 30 فرسخى مرقد مطهر ((ثامنِ الْحُجَجْ)) در مشهد مقدس
سپرى مى كند و با عشق و علاقه اى كه به اين امام پيدا كرده بود و در اواخر حيات
دنياى خود آرزوى شهادت در جوار اين امام هُمام را داشت كه در نهايت به اين مهم نيز
دست مى يابد.
او هنرمندى از
هنرمندان عرصه عشق بود و آخرين غزل هستى خود را با خون سرود و جامِ مَىِ خود را
لبريز از شراب ناب شهادت كرد و روح بريده از تن خود را با چشم دل چه زيبا تماشا
كرد و در عروجى خونين، با بال مالئك به عرش پرواز كرد.
روحش بلند شد و شهد
شيرين شهادت را با حلاوتى مثال نزدنى نوش جان نمود. و در نتيجه مرغ دل خويش در فصل
بهار در هفتم ارديبهشت سال1365 به عرش پرواز داد و در شمار جاودانه هاى تاريخ
گرديد و پيكر پاكش در گلزار زينبيه در شهرستان رامسر به خاك سپرده شد.
مركز اسناد بنياد شهيد و امور ايثارگران