وصیت نامه شهید جاویدالاثر اسماعيل عشريه
فرزندان
عزیزم :
عزیزانم! پدرتان تمام تلاش خود را به عمل آورد تا
نمونه یک پدر خوب باشد. اما به خوبی می داند که نتوانست به هدف خود نایل آید.
بدانید همیشه شما را دوست داشت و عاشقتان بود. به شما وصیت می کنم جز در راه دین
مبین اسلام و ولایت (در قول و فعل) قدم مگذارید و قرآن را سرلوحه زندگی خود قرار
دهید (چرا که قرآن هدیه ی خداوند سبحان به ما و کتاب قانون زندگی ماست و تامین
کننده سعادت دنیا و آخرتمان) و شهادت در راه خدا را آرزویتان.
مجالس اهل بیت علیهم السلام را جدی بگیرید(چه
میلادهای نورانی و چه شهادت ها) و توشه آخرت خود را از این مجالس به ویژه مجالس
سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهدای کربلا و اسارت عمه سادات خانم
زینب سلام الله علیها فراهم آورید و بدانید که بهشت حقیقی را می توانید در همین
مجالس جست و جو کنید.
حسین گونه و زینب وار زندگی کنید و با همین حال به
دیدار خدایتان بروید. ذکر و یاد مولایمان حضرت بقیه الله ارواحنا فداه را هرگز
فراموش نکنید و توسل به مادر سادات خانم زهرای اطهر را کار هر روزتان قرار دهید.
نیکی به مادرتان را فراموش نکنید. او برای استحکام خانواده و تربیت شما خون دل ها
خورد و استقامت ها کرد.
پدر و مادر
عزیزم:
خوب می دانم در راه رشد و تعالی این فرزند ناخلف
خود هیچ کوتاهی نکردید و تمام تلاش خود را به کار بستید و از این بابت از شما تشکر
می کنم. از خداوند سبحان تقاضا دارم شما را با صالحان محشور گرداند. بدانید از
زمانی که احساس کردم در راه حفظ بنیاد خانواده و تربیت فرزندان از هیچ کوششی دریغ
ندارید و از طرفی نیز شلاق زمانه و رنج های روزگار کارتان را سخت تر کرده است،
تمام تلاش خویش را به کار بستم تا باری از دوش خانواده بردارم نه اینکه خود باری
سنگین بر دوش شما باشم. نمی دانم چقدر توانستم در این امر موفق باشم. پدر و مادر
عزیزم اگر کوتاهی در انجام وظایف داشتم که می دانم داشتم ، مرا ببخشید و از
تقصیراتم بگذرید، در همه حال به دعای خیر شما محتاجم خواهشمندم از این فرزند
نابکار دریغ مدارید. همچنان در راه قرآن و اهل بیت علیهم السلام به پیش بروید تا
عاقبت به خیر باشید.
به همه کسانی که از طریق نوشتار صدایم را می شنوند
وصیت می کنم حول محور قرآن، نبوت و ولایت، اتحاد خود را حفظ نمایند تا نگذارند
دشمن زبون با استفاده از منافقین داخلی (همان ها که از همان ابتدا به دنبال خزیدن
در آغوش استکبار بودند و فتنه 88 را به وجود آورند و به وجود آورنده فتنه های
آینده نیز خواهند بود) فکر تعدی به ایران اسلامی را به خود راه دهد.
پس از شهادتم مرا با کفنی که از عتبات عالیات خریده
ام کفن کنید (به احتمال زیاد خمس آن را داده ام ولی محض احتیاط بازهم پرداخت شود)
همیشه دوست داشتم زیر پای شهدای شهرستان نکا دفن شوم، اگر پدر و مادرم و همسرم
مخالفتی ندارند و آن ها را به رنج و تعب نمی اندازد، مرا در آنجا دفن کنید.
خدایا این ناچیز درگاهت دوستت دارد و عاشقانه تو را
می پرستد. اگر علقه ای به دنیا و زن و فرزند دارد فقط به خاطر توست و تو را و محبت
تو را در آن ها می بیند. تو خود بهتر از هرکس دیگری می شناسی ام، در اعماق وجودم
با تمام خطاهایم تو را می خواهم و تو را دوست دارم و دیگر هیچ.
مشتاقانه در آرزوی وصالت هستم. تلخی حضور در دنیا
را با امید به شیرینی وصلت برایم قابل تحمل می کند. منتظرم تا نظر مبارکت بر افتد
که این حقیر را از این زندان برهانی و به سرای ملکوتم ببری و در جوارت بارم دهی.
نمی گویم خالصانه فقط و فقط به عشق تو زیستم اما
تلاشم این بود تا اینگونه باشم و در تمام اعمالم رضایت تو را مدنظر داشته باشم،
اما در بسیاری از موارد هوای نفش بر من غالب بشد و از این بابت عذر میخواهم.
خدای مهربانم به کمکت نیازمندم خوب می دانی که دشمن
قوی هست و قدر و برای مبارزه با او به همراهی تو نیاز دارم، پس کمک کن و مگذار خود
را در اعمالم شریک کند و اخلاص را از من برباید به تو توکل می کنم و تو را بهترین
یاور می دانم. خدایا کمی عقل و کوچکی مرا مبین بزرگواری عظمت و عفو و گذشت خویش را
ببین. خدایا همه می گویند رفیق بی کلک مادر ولی این حقیر مسکین می گوید رفیق بی
کلک خدا. مولایم همواره تو را رفیق خویش دانستم و مهربان تر از مادر، گرچه بی
وفایی هم کردم ولی از تو می خواهم بر این بنده حقیرت به نظر عفو بنگری و او را
ببخشی و او را با آقایش محمد صلی الله علیه و آله و سلم و خانم زهرا سلام الله
علیها، مولایش علی علیه السلام و فرندان طاهرش علیهم السلام محشور گردانی. سرورم
بقیه الله الاعظم را سلامت بداری و در فرجش تعجیل بفرمایی.
مولایم به کمتر از شهادت راضی نمی شوم. تو به خدایی
خود نگاه کن نه به بیچارگی این مسکین پس به حق حسین شهید دعایم را مستجاب فرما به
حق زهرای شهیده خواسته ام برآورده کن.
مركز اسناد لشكر 25 كربلا