زندگینامه شهید ستوان یکم نعمت حمیدی سوادکوهی
يکشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۰۶
شهادت: 16/ مهر/1360؛ هنگامی که گلهای با طراوت بهاری شکوفه میزدند و سبزها دامنه کوههای استوار البرز را زینت می بخشیدند لاله ای زیبا از دامن مادری مؤمنه و سیده در روستای کنیج کلا چشم به جهان گشود
نوید شاهد مازندران؛ هنگامی که گلهای با طراوت بهاری شکوفه میزدند و سبزها دامنه کوههای استوار البرز را زینت می بخشیدند لاله ای زیبا از دامن مادری مؤمنه و سیده در روستای کنیج کلا چشم به جهان گشود و با زیبایی وجود خود خانه دل و والدین را روشن نمود و به مناسبت نزول نعمات خداوند در فصل بهار به نام نعمت نامگذاری شد تا از جمله نعمات پروردگار در این خانه محقر باشد. پدر و مادر در کنار هم به کار کشاورزی در میان دو کشتزار کار و تلاش به تربیت فرزندان خود ادامه میدادند. شهید در سن شش سالگی به خواست والدین به مکتب خانه و به فراگیری کتاب آسمانی قرآن کریم مشغول شد تا زمان آن رسید که به مدرسه روستای کنیج کلا زیرآب سوادکوه راه یافت و توانست همه ساله با نمرات عالی سالهای تحصیل تا کلاس ششم ابتدایی را پشت سر بگذارد و بعد از مدتی بدلیل اشتغال پدر در شهرستان قائمشهر همراه پدر و برادر و به دور از مادر و دیگر اعضای خانواده جهت ادامه تحصیل در دبیرستان سپهر این شهر مشغول به تحصیل گردید و بیاری خداوند و به همت خود در این مقطع از تحصیل را با موفقیت گذرانده و باز هم به دلیل انتقال محل کار پدر از قائمشهر به شهرستان ساری عزیمت و در کلاس چهارم متوسطه در دبیرستان (ششم بهمن) این شهر مشغول به فراگیری علم گردید و در سال 1356 موفق به اخذ دیپلم شده است و در همین سال در آزمون دانشکده افسری قبول و جهت کسب علوم و فنون نظامی به این دانشکده راه یافته و به پاس علاقه زیاد وی به انضباط و نظم و نظام و دارا بودن توان فکری و جسمی مناسب پس از مدتی به عنوان عضو فدراسیون کوهنوردی ایران و مربی تیم کوهنوردی دانشکده افسری منصوب گردید، شهید یکی از افراد معتقد به اسلام و مبانی مذهبی از عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت و عضو فعال و مؤثر هیئت عزاداران باب الحوائج روستای محل تولد خود بود. در زمان انقلاب پس از فرمان حضرت امام(ره) مبنی بر اینکه نظامیان پادگانها را ترک نمایند شهید هم از جمله نظامیانی بود که دانشکده را ترک و به جمع مردم انقلابی ایران پیوسته تا اینکه پس از پیروزی انقلاب در روز بیاد ماندنی 22 بهمن سال 1357 طبق فتوای حضرت امام رهبر انقلاب و شیعیان جهان به دانشکده مراجعه نمود و مجدداً به فراگیری علوم و فنون نظامی مشغول گردید.
در ابتدا حمله رژیم بعثی عراق به کشور انقلاب و اسلامی ایران شهید از نیروهای اولیه ای بود که به جبهه ها شتافت و در شهر های سوسنگرد و خرمشهر و آبادان همراه با همرزمان و نیروهای مردمی و محلی با دشمن جنگید و در درگیری های خانه به خانه خونین شهر حضور فعال داشت و توانست در این ایام شهامت و رشادت زیادی از خود نشان دهد بطوریکه در آن روز که رژیم صهیونیستی عراق به بمباران شدید یک ضلع شهر خرمشهر نمایید و دستور عقب نشینی به نیروهای ضلع دیگر شهرها شده بود فرمانده این گروه از نیروهای مستقر در خونین شهر مورد اصابت خمپاره دشمن قرار گرفت و فرمانده به درجه شهادت نائل آمد.
به پاس علاقه شهید نعمت حیدری به فرمانده اش، ایشان به همراه دونفر از هم دوره های خود تصمیم به انتقال جنازه فرمانده خود گرفته و جنازه قطعه قطعه شده فرمانده خود را جمع آوری و سپس به پشت جبهه انتقال داد و ایمان داشت که شاید بتواند با این عمل جسورانه دِین خود را به معلم خود ادا نماید.
پس از چندین ماه حضور مداوم و فعالانه در جبهه های سوسنگرد، آبادان، خونین شهر برای طی دوره مقدماتی عالی در شیراز به دانشگاه افسری مراجعه و مورد تشویق فرماندهی دانشکده افسری شهید نامجو قرار گرفت و پس از طی دوره مقدماتی عالی در شیراز به اخذ درجه ستوانی دست یافت. در اوائل شهریور سال 1360 افسر جوان برای ادامه خدمت و گذراندن دوره گرمسیری ناحیه ژاندارمری استان سیستان و بلوچستان را انتخاب نمایید و بنابراین به ژاندارمری چابهار به عنوان معاون گروهان در نوار مرزی ایران و پاکستان در کنار دریای عمان به مرزبانی مشغول گردید. پس از چند ماه ماموریت و درگیری با سوداگران مرگ و قاچاقچیان و اشرار در روز 16 مهر 1360 در سن 22 سالگی در حین انجام ماموریت و درگیری با گروهی از قاچاقچیان از خدا بی خبر با اصابت یک گلوله به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
متولد: 14/ خرداد/ 1338 (سوادکوه) فرزند احمد
شهادت: 16/ مهر/ 1360(بلوچستان،ایرانشهر)
مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثارگران/
نظر شما