سيد مجتبى موسوى تاكامى؛ معاون گردان در عمليات والفجر 4
سهشنبه, ۰۲ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۴۱
شهادت: 2/ آبان/1362(مريوان)؛ سيدمجتبى موسوى تاكامى در سال 1322 در خانواد هاى مذهبى در روستاى تاكام از توابع شهرستان سارى به دنيا آمد. در خردسالى به همراه پدر(رضا) و مادر به زيارت مرقد حضرت امام حسين(ع) در كربلا مشرف شد
نويد شاهد مازندران؛ سيدمجتبى موسوى تاكامى در سال 1322 در خانواد هاى مذهبى در روستاى تاكام از توابع شهرستان سارى به دنيا آمد. در خردسالى به همراه پدر(رضا) و مادر به زيارت مرقد حضرت امام حسين(ع) در كربلا مشرف شد. دوره ابتدايى را در روستاى تاكام گذراند. در هشت سالگى پدرش دار فانى را وداع گفت و او تحت سرپرستى مادرش قرار گرفت. مادرش براى تأمين معاش خانواده به كشاورزى و شستشوى لباس ديگران مى پرداخت. سيدمجتبى پس از اتمام دوره ابتدايى بنا به وصيت پدر وارد حوزه علميه شد. پس از سه سال تحصيل علوم دينى در مدرسه مصطفى خان سارى براى ادامه تحصيل به حوزه علميه قم رفت و مدتى بعد ملبس به لباس روحانيت شد. پس از آن مدتى در شهرستان آمل بود و در بيست و چهار سالگى با دخترى از بستگان به نام خانم سيد ه نرجس موسوى تاكامى ازدواج كرد. آنها زندگى مشترك را با وضعيت نامناسب اقتصادى و در خانه اى اجاره اى آغاز كردند.
سيدمجتبى در وارستگى و صداقت شهره بود و هيچگاه دروغ نمى گفت. هر موقعيتى را براى صله رحم مغتنم مى شمرد و به رعايت حجاب اسلامى به ويژه چادر براى بانوان بسيار اهميت مى داد. در كمك به ديگران از هر گونه اهتمام دريغ نمى ورزي د. در فعاليتهاى مذهبى - سياسى حضور چشمگيرى داشت و با علما از جمله آيت الله جوادى آملى و آيت الله حسن زاده آملى ارتباط نزديك داشت و در جلسات درس و سخنرانى آنها شركت مى كرد. از اين طريق اعلاميه ها و نوارهاى امام را به دست مى آورد. همزمان با شروع انقلاب اسلامى نوارها و اعلاميه هاى امام خمينى را تكثير و توزيع مى كرد و در تظاهرات و راهپيماييها عليه رژيم شاه حضور داشت. پس از پيروزى انقلاب اسلا مى و شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران داوطلبانه به جبهه هاى جنگ رفت و همچنين در عملياتهاى جنگل آمل حضور يافت. در تاريخ 13 آبان 1361 به عضويت رسمى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در آمد. با تشكيل انجمن اسلامى با سخنرانيها و برگزارى مراسم دعاى كميل و توسل و ديگر مراسم مذهبى و فرهنگى در جهت تقويت نظام اسلامى و تقويت روحيه ايثار و شهادت كوشش مى كرد.
بزر گترين آرزوى او شهادت در راه خدا بود و مى گفت كه با هدف دفاع از اسلام و كشور و حفظ
ناموس به جبهه مى رود. به همسرش سفارش مى كرد كه پس از شهادتش لباس مشكى نپوشد و
خوشحال باشد تا دشمن شاد نگردد . آخرين بار كه به جبهه اعزام شد قبل از عزيمت به برادرش
در سال 1362 از طريق سپاه داوطلبانه به جبهه اعزام شد و « بعيد م ى دانم اين بار برگردم » گفت: ابتدا به عنوان فرمانده گروهان و سپس معاون گردان در عمليات والفجر 4 در منطقه عملياتى مريوان شركت كرد. قبل از رفتن به خواهرزاد ه اش گفت نوارى مى دهم آن را به همسرم بدهيد. به گفته وى سه شب قبل از عمليات والفجر 4 نوار به دستم رسيد.
سيد مجتبى در مرحله اول عمليات والفجر 4 مجروح شد و از ناحيه پا تير خورد، پايش را بلافاصله پانسمان كردند. بابايى فر مانده گردان به وى گفت برگرد ولى او قبول نكرد و با همان وضعيت به نبرد ادامه داد تا اينكه بر اثر اصابت گلوله به سر و صورت در تاريخ 2 آبان 1362 به شهادت رسيد.
همرزمان بدنش را به كنار درخت گردويى بردند و آن را به درخت بستند تا امكان پيدا كردن آن باشد. ولى نيروهاى دشمن جنازه را پيدا كرده و در دهان آن گلوله شليك كردند. بعد از شهادت وى قله كله قندى به نام قله شهيد موسوى نامگذارى شد.
جنازه موسوى پس از تشييع با شكوه در روستاى محل تولدش تاكام به خاك سپرده شد. از او سه فرزند، دو دختر به نامهاى سيده فتحنا و سيده زهرا و پسرى به نام سيد روح اللَّه به يادگار مانده است.
تاريخ تولد: 1322(روستاى تاكام،سارى)
تاريخ شهادت:2/آبان/1362(مريوان)
منبع:فرهنگنامه جاودانه هاى تاريخ(زندگينامه فرماندهان شهيد استان مازندران)
نظر شما