مدافع حرم؛
شهید حسین بواس فرزند ابوالقاسم در بیست و نهم دیماه 1360 در روستای ملاط از توابع شهرستان لنگرود در استان گیلان دیده به جهان گشود.
 نويد شاهد مازندران، شهید حسین بواس فرزند ابوالقاسم در بیست و نهم دیماه 1360  در روستای ملاط از توابع شهرستان لنگرود در استان گیلان دیده به جهان گشود. با مهاجرت پدرش به شهرستان لنگرود در این شهر، بعد از گذراندن دوره ی آمادگی، سرانجام  وارد دبستان شد.

ولادت؛ شهيد مدافع حرم حسين بواس
هنوز دو - سه سالی از دوران تحصیل ابتدایی اش نگذشته بود که همراه خانواده اش به استان مازندران هجرت و در شهرستان چالوس اقامت نمودند.
شخصیت اولیه شهید، با مراقبت اولیاء و مجالست با هم سن و سالان بر چین شده از خانواده های مقید و مذهبی جان گرفت و بعدها با هدایت پدر و مادر با حضور در مساجد و مراسم های مذهبی، روحی تازه در او دمیده شد. 
هر چه بزرگتر می شد رشد معنویت او در میان هم سن و سالانش جلوه گری می نمود به طوری که بعضا از او شنیده می شد که ای کاش در پیروزی انقلاب حضور می داشتم، بعد از اخذ دیپلم با اشتهای وصف ناپذیری وارد خدمت سربازی شد.

هنوز يك سالى از پايان خدمت سربازى اش نگذشته بود كه در شهردارى مركزى تهران در واحد متورپول مشغول به كار شد ولى این بار پدر و مادرش، جهت حفظ شخصیت معنوی اش از چالوس به تهران هجرت نمودند. 
بعد از گذشت مدت دو سال و تشکیل خانواده، پدر و مادرش مجددا به چالوس برگشتند ولی پس از گذشت پنج سال سابقه ی کار با ديدن صحنه هاى نامطلوب كارى به درخواست خود، محل كار را ترك و به چالوس برگشت.
با وارد شدن به جمع ورزشکاران رزمی که آن نیز تحت مراقبت پدرش انجام می گرفت توانمندی خود را در میان دیگر ورزشکاران بخصوص در فن راپل نشان داد.
با پيشنهاد دو سه تا از پاسداران جذب تیپ 3 چالوس و بعدها جهت خدمت در لشکر 25 کربلا راهی ساری شد.
اولین سرمشق کاری اش در کرمانشاه مرز ایران و عراق در منطقه شیخ صالح بود؛ که  همراه شهيد رضا ميانرودى يكي از همرزمانش در كنار او به وسيله ى از اشرار به شهادت رسید و حسین اولین نمونه شهادت را به عینه دید و به مافوق خود اطلاع و جسد مطهره شهید را به پایگاه انتقال دادند. 
بعد از گذشت يك ماه ماموريت، برای نوبت دوم با همرزمانش راهی پیرانشهر سنندج شدند و يك ماه هم در آنجا در لب مرز مشغول مرز دارى بود.
این بار که برگشت از پدرش خواست که به او محاوره (زبان)عربی را آموزش دهد وقتی پدرش علت را از او پرسید در جواب گفت: شاید به لبنان بروم ولی رفتن به لبنان را فراموش و برای اولین بار همراه دیگر رزمندگان مدافع حرم، راهی سوریه شد وقتی که برگشت خودش تعریف می کرد که منطقه خان طومان را از دست تکفیری ها باز پس گرفته ایم.
در فروردین 1395 صحبت از اعزام مجدد می کرد این بار در چهاردهم فروردین از فرودگاه تلفنی با اعضای خانواده خداحافظی و در بیست و یکم فروردین بنا به قول همرزمانش در بعدازظهر همان روز با گلوﻟﻪ ى تکفیری ها در منطقه خانطومان سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
 از جمله مطالبی که در وصیت نامه اش خودنمایی می کند این جمله است : خدا می داند که چقدر این ذکر " اللهم اجعلنى من الذابین حضرت زینب(س)"  را تكرار كردم تا حضور در سوريه و از مدافعين حرم قرار گرفتم. 
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.


به قلم ابوالقاسم بواس پدر شهيد/
نويد شاهد مازندران/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده