مرورى بر كتاب «روايت زخم»، خاطرات رزمندگان مازندرانى
شنبه, ۳۱ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۹
کتاب «روایت زخم» برگزیده سومین جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس استان مازندران با موضوع خاطرات رزمندگان این استان از عملیات «والفجر ۱۰» است که در سال ۱۳۹۱ به نگارش درآمده است.
نويد شاهد مازندران: کتاب «روایت زخم» برگزیده سومین جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس استان مازندران با موضوع خاطرات رزمندگان این استان از عملیات «والفجر ۱۰» است که در سال ۱۳۹۱ به نگارش درآمده و از سوی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان مازندران و با حمایت سپاه «کربلا» استان، توسط انتشارات «نماشون زیرآب» به چاپ رسیده است.
خاطرهای به راویتگری «حامی گت آقازاده» و نویسندگی «جواد صحرایی رستمی» در این کتاب به چاپ رسیده است که در ادامه قسمتى از آن را می خوانید:
بخشی از نیروهای عمل کننده لشکر ۲۵ کربلا در نقطه صفر مرزی «ملخور» بودند و بخشی هم پای عراقیها یعنی شیار «وشکناو». «ملخور» روی ارتفاع بود و «وشکناو» هم ته دره. تجهیزات و نیازمندیهای بچههای عمل کننده، از «دیزلی» با ماشین به ملخور میآمد و از آنجا به بعد دیگر کاری از عهده ماشین برنمی آمد و قاطرها یکّهتاز میدان بودند. عملیات لشکر ۲۵ کربلا از «وشکناو» شروع میشد و تا نفوذ در خاک عراق برای تصرف «هانیقل»، «سید صادق»، «خُرمال»، «دوجِیله» و سرآخر شهر معروف «حلبچه» ادامه پیدا میکرد.
همه این مناطقی که اسم شان را بردهام، وقتی بالای «ملخور» میایستادی، پیدا بودند؛ بهخصوص «حلبچه» که از آن دور شبیه فانتوم روشن و زیبا به نظر می رسید و هربار تماشا به آن، حس قشنگی را به من و بچههای مستقر در «ملخور» می داد.
اسم «حلبچه» برای خیلیها که توی جنگ هم نبودهاند، آشناست؛ آن هم به خاطر جنایتی که صدام علیه کردهای هم وطن خود در این شهر انجام داد، جنایت وحشتناکی که حالاحالاها از ذهن مردم ما و عراقیها پاک نمیشود؛ بمباران شیمیایی که نتیجه اش، کشته شدن ۵ هزار زن، مرد و بچه کرد عراقی بود، تازه به جنایتی که فقط تیتروار، یک کم از آنها را گفته ام، باید مصدومهای شیمیایی را هم که ۲۵ سال تمام دارند با عوارض آن دست و پنجه نرم میکنند، اضافه کنم.
انتهاى پيام/
نظر شما