من برای خدا و دین و دفاع از این خاک به جبهه می روم
پنجشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۶
شهيد حسن قامتى فرزند ذبيح الله در اولين روز شهریور ماه سال 1351 در روستای «لمراسک» ار توابع گلوگاه به دنيا آمد. وى چهارمین فرزند خانواده بود که در دامان پر مهر و محبت پدر و مادر پرورش یافت. در آخرین اعزامش، خیلی خوشحال بود و می گفت: اگر برنگشتم، گریه نکنید، من برای خدا و دین و دفاع از این خاک می روم.
نويد شاهد مازندران: شهيد حسن قامتى فرزند ذبيح الله در اولين روز شهریور ماه سال 1351 در روستای «لمراسک» ار توابع گلوگاه به دنيا آمد. وى چهارمین فرزند خانواده بود که در دامان پر مهر و محبت پدر و مادر پرورش یافت.
حسن پس از رسیدن به سن مدرسه، دروه ابتدايی را در لمراسک، با موفقیت سپری کرد. سپس تحصیلاتش را در مقطع راهنمایی درهمین روستا به اتمام رساند.
او علاوه بر درس خواندن کار هم می کرد. یازده ساله بود که به دریا می رفت و با صید ماهی، کمک حال خانواده بود.
حسن که پرروش یافته یک تربیت دینی بود، از همان سنین کم به انجام واجبات، بسیار اهمیت می داد و نمازش را اول وقت می خواند.
در بیان خلق و خوی او، همین بس که در مهربانی و فداکاری زبانزد بود و به سبب ادب و تواضع در رفتار با والدین محبوب بود.
در اوج انقلاب حسن به اندازه توان سنی و بضاعت درکش، در راهپیمايی ها حاضر می شد. دیدگاه و نظریات حضرت امام را مطالعه، و در زندگی اش سرمشق قرار می داد. مادرش در این مورد میگوید: «با وجود سن کمش، مثل بقیه در تظاهرات شرکت می کرد. برای همین، شبها به خانه نمی آمد و تا صبح در مسجد به سر می برد. تا جایی که پتوی خود را از خانه برد و در مسجد گذاشت و هنوز که هنوز، پتوی او در مسجد قرار دارد.»
حسن از 5 آبان 1366 الی 11 فروردین 1367 بارها در کسوت تک تیرانداز، راهی مناطق نبرد شد. تا اینکه در همین سال (67)، به عضویت سپاه در آمد.
حسینعلی درباره شهادت برادرش مى گويد: «در آخرین اعزامش، خیلی خوشحال بود. می گفت: اگر برنگشتم، گریه نکنید. من برای خدا و دین و دفاع از این خاک می روم.»
و سرانجام حسن در 28 فروردین 1367 در فاو شهد شیرین شهادت را نوشید و به خیل هم سنگران شهیدش پیوست.
مركزاسنادبنيادشهيدوامورايثارگران/
انتهاى پيام/
نظر شما