صدای «هل من ناصر» خمینی، قلبش را بی تاب کرد
جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۱۷
شهيد احمد نوروزى فرزند صفرعلى در تاريخ دهم شهريور ماه سال 1332 در طبیعت زیبای «فیروزکوه» چشم به جهان گشود. احمد دوران ابتدائی اش را تا کلاس ششم، در دبستان «طوسی» نکا گذارند؛ اما به علت مشکلات مالی خانواده، از تحصیل دست کشید و به کار پرداخت.پاسدار جوان خمینی، از کسب فرائض دینی غافل نبود و هر هفته برای گوش سپردن به سخنرانی «حاجآقا کافی» راهی تهران می شد.
نويد شاهد مازندران: شهيد احمد نوروزى فرزند صفرعلى در تاريخ دهم شهريور ماه سال 1332 در طبیعت زیبای «فیروزکوه» چشم به جهان گشود. احمد که دو برادر و چهار خواهر داشت، فرزند دوم خانواده بود.
مشکلات اقتصادی که صفرعلی را به تنگنا رسانده بود، تصمیم گرفت همراه با خانواده، به مازندران مهاجرت کند. احمد نیز همراه با دستان پینه بسته پدر و نگاه پر امید مادر، پای در دیار علویان گذاشت. لذا پدر در قهوه خانه مشغول به کار شد و احمد نیز کمک حالش شد.
حضور مستمر صفرعلی در نماز جماعت، موجب شد تا فرزندانش از همان کودکی، تربیت دینی پیدا کنند.
احمد دوران ابتدائی اش را تا کلاس ششم، در دبستان «طوسی» نکا گذارند؛ اما به علت مشکلات مالی خانواده، از تحصیل دست کشید و به کار پرداخت.
او علاقه زیادی به علما داشت و این علاقه، موجب شد تا نزد روحانیون بزرگ منطقه، همچون «آیتالله محمدی لائینی و آیتالله ایازی» کسب فیض کرده، و در جلسات مذهبی آنان شرکت کند. این روحیه مذهبی و تدیّن شکل گرفته در احمد، به حدی وصف ناپذیر بود که به یک ایمان قلبی از دین محمد(ص) رسیده بود.
با اینکه در دانشکده رزمی ارتش شیراز، به خدمت سربازی مشغول بود، اما از عمل به فرائض دینی غفلت نداشت و در آن خفقان دوران طاغوت به عبادت می پرداخت.
در همین دوران، غم فراق پدر به سراغش آمد و او به ناچار مرد خانه شده، و می بایست خرج خانه را به دوش بکشد. از این رو، در کارگاهها و کورههای آجرپزی حومه شهر کار می کرد.
در همین روزها بود که انقلاب اسلامی، بارقههای نورانی خود را به دل شیدایی این مبارز آگاه تاباند و صدای «هل من ناصر» خمینی، قلبش را بی تاب کرد.
او که از قبل، در کلاسهای درس و اخلاق روحانیون شهر حضور داشت و با طاغوتیان آشنا شده بود، در صف سربازان خمینی قرار گرفت، تا با ظالمان زمانش بجنگد. احمد در سالهای مبارزه با رژیم ستمشاهی در اکثر تظاهرات، شرکت و نوارهای مذهبی را بین مردم پخش می کرد. علاوه بر آن، در کنار علما و روحانیون، جهت شرکت در سخنرانیها که در روستاهای مجاور برای بیدار ساختن افکار عمومی و نفرت از رژیم پهلوی صورت میگرفت، حضور فعال داشت. حتی گاهی برنامه ریزی این مجالس به عهده او بود.
او در این مدت، در کارخانه سیمان نکا به عنوان کارگر موقت مشغول به کار شد و هم زمان نیز، به فعالیت انقلابی خود ادامه داد. اگرچه به خاطر همین فعالیت انقلابی اش، تحت نظر قرار گرفت. تا اینکه به دلیل حمل اعلامیه امام(ره)، برای دو روز بازداشت شد. ناگفته نماند که نوارهایش را در منزل مادر، و کتابها را در منزل مادرخانمش جاسازی می کرد. اگرچه یکبار که نیروهای رژیم این دو مکان را گشتند، چیزی عایدشان نشد.
انقلاب پیروز شد و احمد در کنار دیگر جوانان انقلابی نکا، گوش به فرمان امام بود. وقتی امام(ره) فرمان تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را صادر کرد، او و برخی از دوستانش، از اولین اعضای پاسدار در سپاه نکا بودند.
در آن سالهای پرتلاطم انقلاب، این فرزند برومند وطن که گوش به فرمان امامش بود، در مقابل یاوه گوییهای منافقان و زیاده خواهان ایستاد. حتی آن زمان که آیتالله بهشتی آماج حملات قرار گرفته بود، احمد در مقابل بدخواهان نظام قرار گرفته، دیوار نوشتههای منافقان را در سطح شهر، با رنگ پوشاند.
جنگ که بر کشور تحمیل شد، این پاسدار جوان همراه با دیگر هم قطارانش، عزم دفاع از وطن کرد. لذا، او در آبان 1358، عازم باختران شد و تا پایان سال در آنجا حضور داشت. او در سال 1360، به عنوان فرمانده دسته، راهی جبهه شد.
احمد که حالا پدر شده بود، دوست داشت حرارت علاقهاش را به امام خمینی(ره) بیشتر نشان دهد؛ لذا، نام «روحالله» را بر فرزندش نهاد تا حامل و عامل به نام امامش باشد.
پاسدار جوان خمینی، از کسب فرائض دینی غافل نبود و هر هفته برای گوش سپردن به سخنرانی «حاجآقا کافی» راهی تهران می شد.
علاقه احمد به فرزند و خانواده، موجب نشد که دست از جبهه بردارد. از این رو، بریده از دنیای دلبستگیها راهی جبهه جنوب شد. گوئی آن روزها ندایی او را به خود می خواند که برای حیات جاودانه برگزیده شده است.
جبهه روحیه و اخلاقی ستودنی در او به وجود آورده بود. سخنان و رفتارش همگی نشان از تقوا می داد، او عزم شهادت کرده بود.
سرانجام احمد در 11 اردیبهشت 1361، در عملیات فتحالمبین با اصابت ترکش خمپاره در خرمشهر، دیدگانش را به دنیا بست و به ساحت ملکوتی پروردگار و خاندان عصمت و طهارت عرض ادب نمود. پیکر پاکش نیز بعد از تشییع، در گلزار شهدای نکا در خاک آرمید.
انتهاى پيام/
نظر شما