جبهه دانشگاهى براى خود سازى است
دوشنبه, ۰۵ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۳۹
شهيد «احمد مرزبند» در وصيت نامه اش مى گويد:«سخنم را از جبهه ها یعنی دانشگاه آغاز می کنم. دانشگاهی که در آن هر کس به اندازه ظرفیت وجودش بهره می گیرد. دیدن یک روز کوتاه این دانشگاه برای خود سازی لازم است». متن كامل وصيتنامه اين شهيد را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
به گزارش نويد شاهد مازندران، شهيد احمد مرزبند دوم بهمن 1344 در روستاى «حاجى كلا» از توابع شهرستان محمودآباد به دنيا آمد. پدرش شمس الله كشاورزى مى كرد و مادرش زهره نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه بود. به عنوان بسيجى در جبهه حضور يافت. پنجم اسفند 1362 در دهلران توسط نيروهاى عراقى به شهادت رسيد. مزار او در زادگاهش واقع است.
متن وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
ولاتحسبن قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عندربهم یرزقون (آل عمران)
درود و سلام بر رهبر توحید از آدم تا خاتم و از محمد(ص) تا صاحب زمان(عج) و سلام و درود بر نائب بر حقش وارث انبیاء و امامان خمینی کبیر جهانی رهبر جهان اسلام و مستضعفین دنیا که چون شیر روزها می خروشید. چون جد بزرگوارش امام سجاد(ع) به دعا و نیایش خداوند می پردازد و درود و سلام بر شهیدان گلگون کفن این حامیان و راه حسین(ع) که مانند او غریبانه می جنگد و بسان او شهید می شوند و درخت انقلاب را با خون خودشان آبیاری می کنند و با هر قطره خون که بر زمین می ریزد مسئولیت ما را سنگین تر می کنند.
دانشگاه خودسازى
سلام بر برادر روحانی و طلابهای مسئول این پیامبران عصرمان که به مردم پیام این شهیدان را می رسانند و مردم را از جرثومه های شوم آگاه می کنند و دورد سلام بر ملت غیور شهیدپرور ایران و محمودآباد سخنم را از جبهه ها یعنی دانشگاه آغاز می کنم. دانشگاهی که در آن هر کس به اندازه ظرفیت وجودش بهره می گیرد، بهره ای که هیچ لذتی نمی تواند جایگزینش گردد، که دیدن لااقل یک روز کوتاه این دانشگاه برای خود سازی انسان بر همگان بسیار لازم است.
ورود به دانشگاه شهادت
من در شرایطی وصیت نامه خود را می نویسم که چند ساعت دیگر با رضایت قلبی و تسلی خاطر به صف مقدم جبهه می روم حس می کنم که به دانشگاه وارد می شود که مکتب آن شهادت و معلمش سالار شهیدان حسین(ع) می باشد. آری در این مکان است که روح خداگونه ای در کالبد انسان دمیده می شود و غرش شیطانی را از ما دور می سازد.
بردبارى در شهادت
آری پدر عزیزم اینجاست که که هر خمپاره و توپی و هر گلوله ای که بر ما می بارد مقداری از گناهانی که بدنمان می لرزد و قلبمان در می آید کاسته می شود و قدرت خدا و عظیمت وی که در این مکان مقدس وجود دارد باعث نزدیکی ما به او می شود.
تو ای پدر عزیز و مادر مهربانم از زحمات جبران ناپذیرتان را با هیچ چیز مادی نمی توان مقایسه کرد. اینک از شما می خواهم که بردباری از خود نشان داده و در شهادتم امیدوار باشید.
پيام آور خون شهدا
مادرم وقت آن است که رسالت زینب وار خویش را بروز دهی و خوشحال باشی که من در راه هدف روشنی گام برداشتم. از برادرانم می خواهم که پس از مرگ من هیچگاه اسلحه را زمین نگذارید تا نابودی دشمنان اسلام و ایران از پای نشینند.
برادر و خواهرانم امروز اسلام نیاز شدیدی به من و تو دارد اگر تو و من بیاری اسلام بر نخیزیم اگر من و تو بیاری حسین زمانمان نشتابیم بدانید که دیگر از اسلام و قرآن نشانی نخواهید ماند. بپا خیزید و با هم دست در دست هم برای بر پايی جامعه خط اسلامی قیام کنید و کشور را از شر متجاوزان بعثی رها سازیم آرزو دارم بر شما ای ملت رزمنده، که پیام آور خون شهیدان باشید شهیدان که از بهترین افراد موثر و منتظرین کسانی بودند که به این انقلاب عشق ورزیدند که پر و بالشان در کنار معشوق سوخت و چنین نقش نیست. «والسلام»
منبع:مركزاسنادبنيادشهيدوامورايثارگران محمودآباد/
انتهاى پيام/
نظر شما