شهید، شمعی است که می‌سوزد
يکشنبه, ۲۹ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۳۲
نوید شاهد - شهيد «داود شاكرى» در وصيت نامه خود مى گويد: «شهید شمعی است که می سوزد و با روشنائی خود جهانی را از ظلمت و خاموشی نجات میدهد، شهید رودخانه ای است که آبش برای درخت بارور انقلاب جاری گشته و آن را به ثمر مى رساند.»گزيده وصيت نامه اين شهيد بزرگوار را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
به گزارش نويد شاهد مازندران، شهيد داود شاكرى بيستم آبان 1344 در روستاى «گيلاپى» از توابع شهرستان محمودآباد چشم به جهان گشود. پدرش قنبر كشاورز بود و مادرش حليمه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته انسانى درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و هشتم تير 1364 در «اميديه» بر اثر اصابت تركش به سر شهيد شد. پيكر او در گلزار شهداى زادگاهش به خاك سپرده شد.
متن وصیت نامه شهید
(و نریذ ان نمن علی الذین اسیضعفوا و فی الارض و نجعلیهم ائمه و نجعلهم الوارثین)
ما اراده کردیم که بر آن طایفه ضعیف دلیل در آن سرزمین منت گذارده و آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم وارث ملک و جاه فرعونیان کنیم.
با سلام و دورد بی پایان به محضر به مبارک آقا امام زمان(عج) و نايب بر حقش امام امت و با درود بی کران و گلگون کفنان جبهه های نبرد نور علیه ظلمت و با عرض ادب به پیشگاه خانواده های معظم شهدا و با سلام به حضور یکایک شما برادرانی که در اینجا حضور رسانیده اید.
شهيد
سخنم را با شما عزیزان در حالی آغاز می کنم که لحظاتی بعد بایستی وارد حوزه عمل شویم. شاید بتوانم در این آزمایش و در این آزمون الهی قبول بشوم خوشا به سعادت کسی که در این مرحله با آغوش باز و عاشقانه جان می بازد، شهید بله از شهید برایتان بگویم.
شهید شمعی است که می سوزد و با روشنايی خود جهانی را از ظلمت و خاموشی نجات میدهد شهید رودخانه ای است که آبش برای درخت بارور انقلاب جاری گشته آن را پر ثمر می گرداند و شهید پرنده ای است که در آسمان ملکوتی سبک بارانه پرواز می کند. شهید قصه عاشق پاک باخته ای است که ایثار گرانه در راه پا بر جايی احکام الهی جان باخته است.
شهادت
برادران و خواهران گرامی شهادت درجه ای است والا و معتبر و از شما میخواهم که دعا کنید تا خداوند تبارک و تعالی مرا در زمره شهدا قرار بدهد و شما ای پدر بزرگوار گر چه زحمات دلسوزانه و فراوانی را که برایم کشیده اید. از یاد نمی برم و از اینکه نتواستم شمه ای از آنها را جبران کنم از شما می خواهم که مرا ببخشید و حلالم کنید. مادر گرامی و مهربان بخدا قسم اگر جنگ نبود واجب میدانستم که در برابر زحمات توان فرسای شما سر به سجده فرود آرم و از خداوند تبارک و تعالی خواهانم به شما صبر و پایداری عنایت بفرماید و امید است این فرزند حقیرتان را عفو بخشش نمايید و حلالم کنید.
زنده نگه داشتن نهضت
خواهشی دارم اینکه بر مرگم گریه نکنید و اگر هم خواستی گریه کنی به نیت اطاعت از امام و رهبری که می فرماید گریه کردن بر شهید زنده نگه داشتن نهضت است باشد. برادران و خواهران گرامی قدر کسانی را که فرزندان و عزیزان خود را در راه اسلام هدیه می نمایند بدانید و از درگاه خداوند تبارک تعالی آرزوی اجری عظیم و صبری جزیل برای آنها دارم. پیامبر اکرم(ص) نیز در حدیثی در همین مورد نقل می کند که خداوند خشنود کرده و کسی که آنان را به خشم آورده مرا به خشم آورده است. آری عزیزان این خانواده ها خیلی محترم و معظم هستند و در نزد خدای بزرگ خیلی ارزش و آبرو دارند. بار الهی تو را به آبروی این خانواده ها تا ما را نیامرزیده ای از این دنیا مبر مرگم را شهادت در راه خودت و در راه دین اسلام قرار بده.
عزیزانی که امروز در این مجلس ختم حضور بهم رسانیده اید سخنم با شما این است که با یکدیگر برادر و صمیمی باشید و هم چنین جبهه های نبرد را که رزمندگان با حضور جسمی حفظ می کنند شما نیز هرگز فراموش نکنید و از هر گونه کمکی دریغ نورزید و در تمام مراسم و جلسات سیاسی و مذهبی حضور مستمر داشته باشید و صبور و شکیبا باشید که خداوند با صابران است و این را هم بدانید راهی را که انتخاب کردم آگاهانه و هشيارانه بود. امیدوارم که مورد پسند و قبول درگه حق شود.
لايق شهادت
عزیزان و برادران ارجمند این دنیا گذر گاهی است که عابر از آن می گذرند و در آن هیچ چیزی جز تلاش و شما بزرگواران و سروران عزیز اعم از دوستان و بستگان وآشنایان تقاضا دارم اگر اشتباه و یا خطایی از من دیده اید و یا کوتاهی در حق شما عزیزان کردم امیدوارم که به بزرگی خودتان مرا مورد عفو و بخشش قرار دهید و حلالم کنید با دیگر نیز تکرار میکنم.
خدایا خداوندا، اگر لایق شهادت هستم نصیب من بگردان و مرا در زمره شهدای صدر اسلام قرار بده. خدا نگهدار شما عزیزان باشد.
در ضمن جنازه این حقیر را در جوار شهید بزرگوار رجبعلی ولیپور دفن نمايید.
(برادر کوچک همه شما داود)
منبع:مركزاسنادبنيادشهيدوامورايثارگران محمودآباد/
انتهاى پيام/
نظر شما
