چاپ كتاب شناخت نامه شهيد «ابوالقاسم محمدزاده» در مازندران
سهشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۳۳
نويد شاهد - كتاب شناخت نامه شهید «ابوالقاسم محمدزاده» به قلم «محمدعلی دیانی» با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مازندران از سوی نشر «رسانش نوین» در سال 1395 به چاپ رسيد.
به گزارش نويد شاهد مازندران، كتاب شناخت نامه شهید «ابوالقاسم محمدزاده» به قلم «محمدعلی دیانی» با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مازندران در سال 1396 از سوی نشر «رسانش نوین» در هزار تیراژ به چاپ رسيد.
اين كتاب 48 صفحه اى به موضوعاتى ازجمله «از ولادت تا بالندگی»، «دوره تحصیل»، «دوره انقلاب اسلامی»، «دوره دفاع مقدس»، «پیش از عضویت در سپاه»، «پس از عضویت در سپاه»، «عملیاتها و مسئولیتها»، «ازدواج و پس از آن»، «شهادت»، «گفتاری تحلیلی»، «ویژگیهای اندیشه ای و رفتاری»، «مهارتهای فردی» و «وصیتنامه شهید» پرداخته است.
در بخشى از اين كتاب آمده است:
ابوالقاسم و برادر بزرگترش ابوالحسن، وقتی که امام خمینی(ره) در پاریس بودند، اعلامیه های امام را در محمودآباد پخش می کردند. ابوالقاسم یک جعبه از اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی امام (ره) به منزل آورده بود و به اتفاق اعضای خانواده، اعلامیه ها را می خواندند گاهی از سر شب تا صبح به سخنرانی ها گوش می کردند. در روزهای خاطره انگیز پیروزی انقلاب اسلامی ابوالقاسم به همراه حدود 20 نفر از دوستان و هم کلاسی های هنرستانی در فعالیت های انقلابی شرکت می کردند. آبان 1357 مدرسه ها که تعطیل شده بود، همراه هم مدرسه ای با حضورشان راهپیمایی ها را گرم تر و موج اعتراضات مردمی علیه رژیم را بیش تر می کردند. در واپسین روزهای منتهی به پیروزی انقلاب که مبارزات اوج گرفت و عمومی شد، این 20 نفر نیز در سراسر راهپیمایی ها حضوری مؤثر داشتند.
بیست و یکم بهمن 1357 وقتی مردم راهپیمایی گسترده ای انجام دادند، در صدد برآمدند تا پاسگاه ژاندرمری محل را خلع سلاح کنند. ابوالقاسم که با غُسل شهادت در صف مبارزه حاضر شده بود، به داخل پاسگاه رفت؛ مأموران پاسگاه او را تهدید به مرگ کردند و از خواستند که آجا را ترک کند، اما وی شجاعانه به کار خود ادامه داد. ژاندرم ها با تیراندازی و پرتاب انواع نارنجک جنگی با مردم مقابله کردند. بر اثر انفجار نارنجک ها، تعداد زیادی ترکش بر پای چپ روی مچ و پاشنه ی ابوالقاسم اصابت کرد؛ به گونه ای که این ترکش ها تا روز شهادت در پایش بود.
تقی ذبیحی، از هم دوره ای های ابوالقاسم درباره آن روز می گوید: «چون جمعیت زیاد بود، همدیگر را گم کردیم. لحظاتی بود دیدم که داد و فریاد مردم به سوی آسمان بلند شد. خود را به محل حادثه رساندیم و ناگهان متوجه شدیم که پس از انفجار نارنج در مقابل پاسگاه ژاندرمری قاسم از ناحیه پا مجروح شد». ابوالقاسم را به بیمارسستان آمل (17 شهریور فعلی) منتقل کردند. در حالی که بستری بود، خبر پیروزی انقلاب اسلامی را شنید.
مادر ابوالقاسم درباره ی فعالیتهای انقلابی او در تظاهرات آمل می گويد: «تظاهرات و درگیری به وجود آمده بود و قاسم در آن روز زخمی شد تا حدی که قسمتی از گوشت پایش کنده شده بود. عده ای از منافقین دوباره جمع شدند تا او را بگیرند ناگهان فردی به نام آقای لاسمی او را گرفت و به خانه برد و درون انبار، در زیر کاه، مخفی کرد تا این که منافقین و عناصر ضد انقلاب وارد حیاط خانه شدند و هرر چه گشتند نتوانستند او را پیدا کنند. بعد از این که آنها رفتند، قاسم را بیرون آوردند».
انتهای پیام/
نظر شما