خون شهدا همچون سيلى برق آسا كاخ هاى كاخ نشينان را ويران كرد
به گزارش نويد شاهد مازندران، شهيد اسماعيل محمدى دهم آبان 1339 در روستاى بامكلا از توابع شهرستان آمل به دنيا آمد. پدرش على اصغر كشاورز بود و مادرش جواهر نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و ديپلم گرفت. منشى دادگاه انقلاب اسلامى بود. سال 1360 ازدواج كرد و صاحب يك پسر و يك دختر شد. به عنوان بسيجى در جبهه حضور يافت. بيست و هفتم خرداد 1364 در مريوان توسط گروه هاى ضد انقلاب بر اثر اصابت گلوله به شكم شهيد شد. مزار او در زادگاهش واقع است.
متن وصيت نامه شهيد:
بسم الله الرحمن الرحيم
وقتى بنا شد كه شهيد منزلش در ملا اعلى باشد، از چه خوف دارد. «امام خمينى»
آرزو دارم كه با روى خونين و بدنى پاره پاره رسول خدا(ص) و حسين(ع) را ملاقت كنم تا در پيشگاه خداوند روسفيد باشم. اين خون حسين(ع) است كه در رگهاى رهبر عزيزمان امام خمينى به جوش آمده و به خواست الله چيزى به عمر صدام و صداميان و سپاه كفر و الحاد باقى نمانده است.
شهادت
خون شهدا همچون سيلى برق آسا كاخ هاى كاخ نشينان و مستكبرين تاريخ را در هم كوبنده و ويران مى كند. بار خدايا اين قطره خون ناچيز و جان ناقابل ما در راه مكتب ريخته شود و اسلام به پيش رود. هزارها بار به ما جان ده تا در راه تو مبارزه كنم و به شهادت برسم.
پدر و مادر مهربانم، مى دانم كه در سوگ من خواهيد نشست و به يادم خواهيد بود البته مى دانيد كه من عاشق حسين بوده و هستم و مدت ها در راه اسلام قدم بر مى دارم زحمات زيادى براى من كشيديد ولى هيچ يك از آن زحمات را براى تان جبران نكرده ام. آرزو داشتم كه خدمتگزار صادق براى شما باشم ولى موقعيت طورى است كه اسلام بيشتر به ما احتياج دارد.
مردن در راه خدا
مادرم، زينب وار بعد از مرگم مقاومت كن و كوچك ترين ناراحتى به خود راه نده تا دشمنان اسلام سوء استفاده كنند. پدر و مادرم بايد به خود بباليد كه توانستيد فرزندى كه از سوى خدا به شما امانت داده شده به سوى اش فرستاديد و خيانت نكرديد هر چند مشكل هست كه چون داراى زن و بچه هستم ولى مادر، اين همه شهدا بعد از انقلاب و جنگ و دوره امام حسين(ع) همه مثل هم بودند. بايد تحمل كنيد و من هم در پيشگاه حضرت فاطمه شفاعت خواهى شما را مى كنم.
برادر بزرگوارم از شما بى نهايت متشكرم. در زندگى كمك هاى زيادى به من كرديد و نتوانستم جبران زحمات شما را بكنم. اميدوارم مرا مورد بخشش قرار دهيد. برادر، مردن حق است چه بهتر مردن در راه خدا و حراست از ميهن اسلامى باشد. برادر بعد از شهادت ام اين وصيت را از شما مى خواهم كه اجرا كنى؛ اولاً همسر و فرزندان ام را به شما مى سپارم در كنار پدر و مادرم خوب تربيت شان كن آن چه را كه من اميد داشتم انجام بده كه ناراحتى زندگى را تحمل نكنند و دختر عزيزم(منصوره) فكر نكند كه بى پدر هست، هر موقع سراغ مرا گرفت او را گول نزنيد كه به مسافرت رفته حرف حق را به او بزنيد كه در جنگ حق عليه باطل شهيد شده تا از كوچكى قوى و رزمنده بار بيايد تا دشمنان اسلام فكر بد نكنند. ديگر باره مكان دفنم اگر مايل باشيد در امام زاده ابراهيم كنار ديگر شهدا مرا دفن كنيد هر چند آرزو دارم جسدم مثل حسين(ع) و ديگر شهدا زير آتش گلوله دشمنان له شود تا بيشتر در نزد خدا روسفيد باشم اگر براى تان مشكل هست در امام زاده درويش على محل جايى كه از معدومين فاصله داشته باشد.
همسرم از اينكه نتوانستم همسر خوبى برایت باشم مرا پيش جدت مورد عفو قرار مى دهى؟ چون در مدت زندگى ناراحتى ها كشيدى ولى خودت مى دانى كه همه اش براى اسلام و تداوم زندگى خانوادگى و در چارچوب اسلام بود و من هم خيلى خوشحال هستم كه با زنى از خانواده سادات ازدواج نمودم و باعث افتخار من می باشد. فاطمه وار زندگی کن و بچه ها را خوب تربیت کن. اگر بچه ای که در راه است پسر باشد، راه مرا ادامه دهد و اسلحه ام را به دست گیرد.
منبع:مركزاسنادبنيادشهيدوامورايثارگران/
انتهاى پيام/