به ثمر رساندن انقلاب خون بار
نويد شاهد مازندران، شهيد غلامعلى مراديان ششم فروردين 1336 در شهرستان نكا به دنيا آمد. پدرش محمود (فوت 1350) ومادرش صغرا نام داشت. تا دوم راهنمايى درس خواند. سال 1361 ازدواج كرد و صاحب يك پسر و دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. ششم شهريور 1365 در مريوان توسط نيروهاى عراقى به شهادت رسيد. مزار وى در گلزار شهداى (آجند) تابعه زادگاهش واقع است.
متن وصيتنامه شهيد:
بسمه تعالى
به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان.
با درود و سلام بر مهدى موعود، يگانه منجى عالم بشريت و سلام و درود بر امام امت، خمينى بت شكن، نائب برحق امام زمان و سلام و درود بر شهيدان به خون خفته اسلام، از صدر اسلام گرفته تا كربلاى خونين ايران به ويژه شهداى مظلوم كردستان.
مختصر وصيت نامه خود را به شرح زير به خدمت امت شهيدپرور بيان مى كنم؛
اولين سفارش بنده اين است اگرچه بنده كوچك تر از آن هستم كه براى امت حزب الله پيامى بدهم، تنها تقاضاى بنده اين هست از تمامى امت شهيدپرور مى خواهم كه اين امام عزيز را تنها نگذارند و آنقدر به مبارزه بى امان خود ادامه داده تا اين انقلاب خون بار را به دست صاحب اصلى آن، به رهبرى روح الله بسپارند و از دوستانم مى خواهم كه روحانيت متعهد و خط امام را يارى نمايند و از اختلاف و تفرقه بپرهيزند و دست زورگويان داخلى و سرمايهد داران را كوتاه نمايند. اگر بنده لياقت داشتم و به شهادت رسيدم، مرا پيش همسنگرانم در روستاى «آجند» بغل شهيد شيرخانى دفن نماييد.
از مادرم خيلى خيلى معذرت مى خواهم. گر چه فرزند خوبى براى مادرم نبودم، اميدوارم كه مرا ببخشد و از برادر كوچك ام، محمدهاشم مى خواهم در نظارت فرزندم به خانواده كمك نمايد و از همسر خود مى خواهم كه پسر مرا به مدرسه بفرستد تا درس علمى بخواند تا يك سرباز كوچك امام زمان گردد.
پسرم روح الله وصى بنده هست و مادرش هم اگر خواست پيش پسر و دخترم باشد، دخترم را به مدرسه بفرستد و طورى او را تربيت كند كه در روز قيامت فاطمه (س) از ايشان راضى باشد.
از خواهران و برادرانم عذر مى خواهم كه برادر خوبى براى شان نبودم. در خاتمه از خداوند متعال درخواست دارم طول عمر امام را.
تا انقلاب مهدى زياد نماند و تمام دوستان را به وظايف دينى آشنا نمايد.
(والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته)
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي، خميني را نگهدار.
انتهاى پيام/