عروسم اسلحه بود و سنگر حجلهگاه دامادیم
به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «باب الله ابراهیمی» دهم تیرماه ۱۳۴۶، در شهرستان آمل دیده به جهان گشود. پدرش اصغر و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز سپاه در جبهه حضور یافت. یازدهم شهریور ۱۳۶۵، در حاج عمران بر اثر اصابت ترکش خمپاره، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای گلزار شهدای هارونکلا شهرستان زادگاهش قرار دارد.
فرازی از وصیت نامه شهید «باب الله ابراهیمی»:
مخالفت با امام خمینی مخالفت با امام زمان (عج) است
اینک که در این راه قرار گرفتم میدانم که زندگی در راه اسلام خدمتی نداشته شاید مرگ و آن هم شهادت در رکاب خمینی خدمت به اسلام و امت اسلامی باشد. در طول زندگی کوتاه همواره کوششم این بود که از رزائل اخلاقی که انسان را به پرتگاه سقوط میکشاند دور باشم در حیات چندین سالهام از تهمت و دروغ و حد و ظلم و دیگر رزائل برحذر باشم خدایا خودت شاهدی که هیچگاه برای منافع گروهی و به نفع کسی شعار ندادهام و میخواستم همواره در خود احساس کنم که مورد لطف اولیای الهی هستم همواره در نظرم این بوده است که خشنودی خداوند را به دست آورم و یک لحظه نخواستم کوچکترین تمایلی به این دنیای پست و پوچ نشان بدهم خدایا خودت میدانی که رفتن به جبهه قرار گرفتن در این راه را وظیفه شرعی خود میدانم حالای امامای روح روان امت اسلامای حبیب خدا وای مبارز همانند حسین (ع)ای خمینی کبیر بخدا قسم در حالی کشته میشوم که در دل عشق تو را دارم تو را بخاطر اینکه بنده خدائی و بخاطر اینکه نجات دهنده اسلام از دست مستکبرین تشکیل دهنده جمهوری اسلامی میدانم این را به تمامی دنیا اعلام میکنم که امروز مخالفت با امام خمینی مخالفت با امام زمان (عج) است
پدر بزرگوارم بعد از شهادتم هیچگونه ناراحتی در دل خود راه ندهی و اگر خواستی گریه بکنی گریه را برای امام حسین (ع) بکن نه برای من و امیدوارم که بعد از شهادتم لباس سیاه به تن نپوشی و باید خوشحال باشی که فرزندت را در راه اسلام به فیض شهادت نائل آمد و جواب تبریک مردم را با شادی و خنده بده و در آخر باید مرا ببخشی که مزاحمتان شدم و نتوانستم زحمات شما را جبران کنم.
مادر عزیزم مادرجان نمیدانم که موقع خبر شهادت فرزندت چه حالی خواهی داشت ولی همین قدر را میدانم که خیلی خدا را شکر خواهی کرد که فرزندت را در راه اسلام دادهای راستی نکند که گریه کنی انشاءالله که گریه نمیکنی لباس سیاه به تن نپوشید جواب تبریک مردم را با چهره خندان و پر از امید بده به مردم با برخوردهایت روحیه بده هر وقت خواستی گریه کنی برای سالار شهیدان حسین بن علی (ع) گریه کن مادر مهربانم هر وقت غم عالم دلت را فرا گرفت بیا بر سر مزارم دلت را خالی کن شبهای جمعه حتمی بر سر قبرم با یک شمع بیا چا که شهدا همچون شمع آگاهانه و و عالمانه میسوزد و دیگران را به خودش فرا میخواند مادرم میدانم که میخواستی دامادم کنی ولی من به روزی تو و خودم رسیدم و داماد شدم عروسم اسلحه بود و سنگر حجله گاه دامادیم و امیدوارم که ازاین بابت ناراحت نباشی.
انتهای پیام/