نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطرات فرمانده بسيج عشايري منگور شهید «محمدامين احمدي»
يك لحظه از مبارزه نمي ايستاد و روحية ‌او ضعيف نمي شد و اجازه نمي داد كه اسلحة آنها به زمين بيفتد و سنگر را خالي نمي كرد.
کد خبر: ۴۳۶۵۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۶

خاطراتی دیگر فرمانده شهيد «محمدامين احمدي»
شهادت براي مقام دنيائي نيست، بلكه براي كسب اجر خداوندي است و شهادت شهدا در روحيه خانواده ها تأثير بسزايي به جاي می گذارد، به طوري كه همه ادامه دهنده راه سرخ شهدا هستند.
کد خبر: ۴۳۶۵۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۶

خاطرات زهرا حسنلو خواهر شهيد
روز مراسم عروسي، با عروس خانم با همان ماشيني كه عروس را مي آورد، به مزار شهدا رفتند و با او در كنار پيكر پاك شاهدان جاويد بستند.
کد خبر: ۴۳۶۵۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۶

روایتی خواندنی از آقای خسرو عرب همرزم گرامی شهید «مسعود غلامی» در سالروز شهادتش می خوانید؛
در طول راه حرف هایشان گل کرده بود و از هر دری با هم حرف می زدند . مسعود چیزی سر زبانش بود که می خواست بگوید و هر بار معلوم برای چه حرفش را می خورد . بالاخره حرف سر زبان آمد و گفت : منصور ! دیشب خوابی دیدم که حال و هوای عجیبی داشت . از صبح یک جور دیگر هستم . منصور لبخندی زد و گفت : خیر باشد . بگو ببینم چه دیده ای؟
کد خبر: ۴۳۶۴۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۵

شهید محمدعلی بابازاده سعيدي پنجم آذر 1342، در شهرستان آبادان به دنيا آمد. پدرش محمدرضا، خواربارفروش بود و مادرش ربابه نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشته برق بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و هشتم بهمن 1360، با سمت تك‌تيرانداز در شوش بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي محله بشنيغان تابعه شهرستان ميبد واقع است.
کد خبر: ۴۳۶۴۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۵

از جمله صفات بارز ايشان كم گويي و خوب گويي ايشان بود . بطوريكه بعد از شهادت ايشان معلوم گرديد كه چندين بار زخمي شد و حتی به اسارت درآمد وآزاد شد .
کد خبر: ۴۳۶۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۶

امروز 19 اسفند 1363عراق با موشک و هواپیما شهرهای اصفهان، نهاوند، اندیمشک و ... را بمباران کرد، رفتیم صبحگاه امروز من و برادر شرافت شهریار بودیم جارو کردن اتاق با من بود.
کد خبر: ۴۳۶۴۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۴

خاطرات خانواده شهید
روحش برای شرکت در حملات جنوب پرمی زد ولی می گفت تا کردستان آزاد نشده و طمع عدالت را نچشیده از کردستان نخواهم رفت.
کد خبر: ۴۳۶۳۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۴

خاطرات همرزمان فرمانده شهید حسنلو (1)
مي گفت: دانشگاه من جبهه است وبايد من در جبهه باشم چون اسلام خون مي خواهد تا ريشه او محكم و خود نيز سرافراز باشد.
کد خبر: ۴۳۶۳۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۴

فرمانده گردان جندا... پيرانشهر
می گفت به زودی کردستان را از زیر یوغ اهریمنان دوست نما آزاد خواهیم کرد و آنگاه نوبت آزادی کربلا و سپس قدس است که با همت و یاری جوانمردان اسلام پیروزی نزدیک است.
کد خبر: ۴۳۶۳۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۴

برادر آزاده محمدعلی صمدی در تارخ1365/11/11 به دست نیروهای بعثی گرفتار شده و در تاریخ1369/6/5 آزاد گشته است
کد خبر: ۴۳۶۳۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۴

خاطرات آقاي علي رنجبر حقيقي
....... در اين هنگام از خواب پريدم. يعني هر چه گفته بود در خواب ديده بود.
کد خبر: ۴۳۶۳۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۴

شهدای شهریور
عاشق شهادت بود مي گفت شهيد زنده است. مي گفت: شما به جان امام دعا كنيد تا زير سايه اش راحت باشيد.
کد خبر: ۴۳۶۳۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۴

شما هم دعوتید؛
در این مراسم سخنرانی و بیان خاطرات شهدای مدافع حرم توسط معاون پشتیبانی نیروی قدس سپاه «سردار باقر باقرزاده» با حضور خانواده محترم شهدا، ایثارگران و پیشکسوتان دفاع مقدس و اجرای برنامه های متنوع فرهنگی و هنری در روز «هشتم شهریور» مصادف با عید غدیر ساعت «هشت شب» به نشانی شهرری، خیابان فدائیان اسلام، خیابان شیخ اکبری، کوچه شهید خان محمدی مسجد «چهارده معصوم» که در بخش خاطرات رزمنده بسیجی «ماشاالله شاهمرادی» و در بخش مدیحه سرایی ذاکر بااخلاص بسیجی «حاج امیر نعیمی» برگزار می گردد.
کد خبر: ۴۳۶۳۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۴

خاطراتی پیرامون شهيد حسين نادري؛
اسير عراقي آن قـدر تحت تأثير رفتار و اخلاق حسين قرار گرفته بود که وقتي حسين پشت قبضه ي 82 مي نشست، مي‌رفت و بـرايش مهمات مي آورد و با دست خودش مي گذاشت توي قبضه .
کد خبر: ۴۳۶۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۳

به مناسبت سالروز ولادت شهید؛
شهید کاظمی با حالتی خاص و لبخند زنان گفت: «ما از این لیاقت ها نداریم، (شهادت) نهایت آرزوی من است و امیدوارم این طور شود که تو می گویی».
کد خبر: ۴۳۶۲۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۲

بعد از فرماندهی دستور رسید که باید صبر کنید تا حاجی آقا حمدی بیاید نقشه را نشان بدهد و وارد منطقه شویم ساعت سه قرار بود و حاجی آقا حمدی آمد نقشه را نشان داد و گفتند سریع به خط شود ساعت 6 (30) نفر از ما را جدا کردند و به پیش تانکها بردند پانزده نفر پیش سپاهی ها و 15 نفر پیش ارتشیها که ماشین ارتشیها بودیم.
کد خبر: ۴۳۶۲۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۳

در تاریخ چهارم فروردین 62 به خط شدیم و درباره موشک بازوکاه بود که می خواست توضیح کلی بدهد به ابتکار یکی از برادران بسیجی این موشک که به هدف مشخص نمی خورد طوری ساده ساخته بود که آنقدر دقیق بود که تانک دشمن را می زد و بعد که تانک دشمن را می زد و بعد هدف را نشانه گرفت و زد خیلی خیلی خوب بود.
کد خبر: ۴۳۶۲۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۳

در تاریخ بیست و هفتم دی 61 از منزل که خارج شدم به هیچ وجه فکر جبهه رفتن را نمی کردم و خلاصه مطلب که به راه افتادیم و وارد پادگان امام حسین شدیم و شب فرا رسید در آن شب یکی از برادران بعد از نماز مهدی وادی گفت ابوالفضل می دانی که بعد از حمله کدامیک شهید می شوند...
کد خبر: ۴۳۶۲۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۳

به مناسبت سی و پنجمین سالگرد «شهادت» خاطرات خودنوشت شهید «سیدمهدی میربابایی» منتشر شد؛+دستخط شهید
صبح روز چهارشنبه بود که وسایل خود را آماده و به سوی لانه جاسوسی جایی که قرار بود از آن مکان اعزام شویم رفتم و آنجا چند تا از بچه های هم دوره ای قبل را دیدم و با چند برادر دیگر هم آشنا شدم و در آنجا تا ظهر ما را دسته بندی کرده و کارهای متفرقه را انجام دادند.و آن لحظات را می توان لحظات دلهره و التهاب نامید. زیرا هنوز به درستی مشخص نبود که مقصدمان کدام جبهه است و همه دعا می کردند که به یکی از جبهه های جنوب برویم، زیرا سه ماه را در غرب بودیم و می توان گفت: آنها جبهه های سالن بودند که تحول با حضورت مشاهده نمی شد.
کد خبر: ۴۳۶۲۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۳