نوید شاهد - «عبدالله پسر اولم بود، وقتی می‌خواست به جبهه برود کمی به حال و روزم نگاه کرد و گفت: "مادر نترس من می‌روم ولی شهید نمی‌شوم." اما از همه حلالیت طلبید و رفت ...» ادامه این خاطره از زبان مادر شهید "عبدالله محبی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

مادر نترس من می‌روم ولی شهید نمی‌شوم!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید عبدالله محبی، چهارم خرداد ۱۳۴۳ در روستای حسین‌آباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش محمد، کارگر بود و مادرش لیلا نام داشت، تا چهارم ابتدایی درس خواند و سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد. این شهید بزرگوار به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت، یکم دی ۱۳۶۲ در سقز هنگام درگیری با گروه‌های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله شهید شد و مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین قرار دارد.

مادر نترس من می‌روم ولی شهید نمی‌شوم!

لیلا حاجی‌زاده مادر شهید عبدالله محبی نقل می‌کند:
عبدالله پسر اولم بود، چند روزی بود که به مرخصی آمده بود و وقتی می‌خواست برود کمی به حال و روزم نگاه کرد و گفت: "مادر نترس من می‌روم، ولی شهید نمی‌شوم." اما از همه حلالیت طلبید و من آن روز ساکش را بستم و از زیر قرآن ردش کردم، اما بی‌اختیار اشک از چشمانم جاری بود.

پسرم گفت:"مادر گریه نکن، غصه هم نخر، من دوباره برمی‌گردم خیالت تخت تخت." عبدالله در آن لحظه از من خداحافظی کرد ولی انگار با رفتنش، مرا هم با خودش برد.

او که رفت همسایه‌مان به خانه آمد و گفت چقدر عبدالله چهره‌اش نورانی شده بود. این را که گفت دلم برات شد که این بار، بار آخری بود که او را می‌دیدم و شهید می‌شود.

رفتم داخل اتاق و عکسش را گذاشتم لای قرآن و سپردمش به خدا و با خودم گفتم: اگر عبدالله شهید شد این عکس را برای اعلامیه‌اش می‌دهم.

 پنج روزی بود که از رفتنش گذشته بود و هر روز به قرآن سر می‌زدم تا اینکه درست روز پنجم خبر شهادتش را آوردند.

مادر شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده