شهید «سید امان الله موسوی» در وصیت نامه خود می‌گوید: «آری تا زنده ایم در راه شهدا و قرآن از پای نخواهیم نشست و‌ای خواهرانم شما نیز همچون زینب راه برادران حسین (ع) را ادامه داد، می‌خواهم راهم را ادامه داده و به یاری رهبرمان بشتابید.»

قدم برداشتن در راه شهدا و قرآن

به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید سید امان الله موسوی نهم مهرماه ۱۳۳۹، در شهرستان آمل به دنیا آمد. پدرش سید رمضان و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. پانزدهم شهریور ۱۳۶۲، در سقز توسط نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت گلوله به شکم و صورت، شهید شد. مزار وی در روستای شهرکتی تابعه زادگاهش واقع است.

وصیت نامه «شهید سید امان الله موسوی»:

تفنگم را بیاورید تا سینه دشمن را سوراخ کنم

سپاس به خدایی که مرا از خاک خلق کرده و به خاک برمی گرداند. سلام بر سرور شهیدان که بر من درس شهادت آموخت و برای من الگویی شد تا چگونه تفنگم را بر دوشم بگیرم. تفنگم را بیاورید تا سینه دشمن را سوراخ کنم که دیگر تحمل آن  همه نامردی شان را ندارم. آخر مگر این ملت آزادی خواه و خداپرست و باایمان چه کرده است که این چنین ناجوانمردانه برایشان بسیج گشته‌اند؟ آخر مگر در این دنیا استقلال، آزادی و مسلمان بودن جرم است که این چنین ملت مسلمان را به محاصره اقتصادی و نظامی می کشند.‌ ای برادران عزیزم! بیایید کمی خودتان فکر کنید و به حرف‌های پوچ این ملحدان و از خدا بی خبران گوش ندهید و بدانید که از اسلام به اسلام ضربه می زنند. همیشه به فرمان رهبر کبیر و عزیزمان حضرت امام خمینی گوش فرا دهید تا إن‌شاالله در آینده به پیروزی نهایی برسیم و پرچم لااله الاالله در کشور‌های ستم دیده را برافراشته نماییم تا مسلمانان و مستضعفان را از این دوران نجات یابند.

قدم برداشتن در راه شهدا و قرآن

سلام من به شما پدر و مادر گرامی ام.‌ای پدر گرامی! چون اسماعیل در راه خدا قربانی دهی و، اما مادر گرامی ام امیدوارم که شیری را که به من دادی حلالم کنی. می دانم که حلال کردی از آن موقعی که به من روحیه و دلداری می دادی که آری باید رفت به جبهه تا اسلام و ناموس مسلمانان حفظ بماند و همچون زینب، شجاعانه اسیری و از دست دادن عزیزان اش استقامت کنی شما باید الگوی خواهران و برادران باشید و با کمترین گریه تان مرا یاری کنید اگر می خواهید گریه کنید در اتاق خلوت تا دشمنانم شاد و رهروان راه شهدا ناراحت و دلسرد نشوند.

پدر و مادر و برادرم! از شما خواهش دارم در آخرین لحظات عمرم در تشیع جنازه ام پیش رو یعنی با روحیه عالی و خوب در صف اول تابوت را بر دوش بگیرید که آری تا زنده ایم در راه شهدا و قرآن از پای نخواهیم نشست و‌ای خواهران ام شما نیز همچون زینب راه برادران حسین (ع) را ادامه داد، می خواهم راهم را ادامه داده و به یاری رهبرمان بشتابید.‌ای برادران ام از شما می خواهم شجاعانه اسلحه به زمین افتاده مرا بگیرید و جواب یاوه گویان و ظالمان را بدهید. إن شاالله

امام را تنها نگذارید

یک پیام به امت شهید پرور ایران دارم و از همه شما می خواهم پشت امام خمینی، فرشته روی زمین را خالی نگذارید و او را هیچ وقت تنها نگذارید. اگر خون نهضت به پایان نرسد خون مان گریبان گیر شما است.
به فرموده آیت الله غفاری «هر کس امام را تنها بگذارد به عذاب سختی دچار می شود» و راست می گفت این روحانی. نعمت بزرگ اسلام بزرگ همچنان که می بینیم از تمام فامیلان و دوستان و آشنایان ام و حزب الله حلالیت می طلبم و چگونه نتوانستم در عمر کوتاهم شما را از خود راضی کنم و در ضمن شب های جمعه ما را از یاد نبرید باز هم در آخرین لحظه عمرم می گویم و می خواهم شما فامیلان و دوستان و خانوده ام امام را تنها نگذارید و به او یاوران مخلص و مؤمن به اسلام و انقلاب یاری و همکاری کنید و قدر این نعمت بزرگ الهی و روحانیون را بدانید چه قدر شیرین است شهادت.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده