حسن برادر شهید «علی اصغر اسدی» تعریف می‌کند: سرم را با گوجه قرمز کردم و با باند بستم رفتم خانه. علی اصغر سر من را باند پیچی دید آمد کنارم نشست و سرم را بوسید گفت: بیا برویم دکتر. بعداً وقتی متوجه شد شوخی کردم خیلی خوشحال شد و گفت: «خدا را شکر که سالم هستی.»

سرم را با گوجه قرمز کردم و با باند بستم

به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید علی اصغر اسدی سوم فروردبن ۱۳۴۸، در شهرستان آمل به دنیا آمد. پدرش محمد و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و سوم بهمن ماه ۱۳۶۴، در فاو بر اثر اصابت ترکش به پهلو و قطع دست و پا، شهید شد، مزار او در گلزار امام زاده ابراهیم شهرستان آمل قرار دارد.

خاطره‌ای از زبان برادر شهید «علی اصغر اسدی»:

سرم را با گوجه قرمز کردم و با باند بستم

حسن برادر شهید: ایشان زمانی که در نجاری کار می‌کردند. یک روزی رفتم پیش او و ایشان در حال کار کردن بود. من ایشان را اذیت کردم و فرار کردم غروب وقتی که داشتم به منزل بر می‌گشتم یکی از دوستانش گفت علی اصغر می‌خواهد به خاطر اذیتی که او را کردی تلافی کند. من هم برای این که اذیتش بکنم سرم را با گوجه قرمز کردم و با باند بستم رفتم خانه. علی اصغر سر من را باند پیچی دید آمد کنارم نشست و سرم را بوسید گفت: «بیا برویم دکتر.» بعداً وقتی متوجه شد شوخی کردم خیلی خوشحال شد و گفت: «خدا را شکر که سالم هستی.»

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده