عهد و پيمان دو برادر
شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۴
شهيد "حمزه كيانى" در وصيت نامه خود مى گويد: «من با برادرم پیمان بسته بودم که راهش را ادامه دهم. با خودش عهد کردم که سلاح بر زمین افتاده اش را در دست بگیرم،حال خوشحالم که این کار را انجام دادم و با بدن خونین به نزد برادرم رفتم.» ادامه وصيت نامه اين شهيد بزرگوار را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
به گزارش نويد شاهد مازندران، شهيد حمزه كيانى نهم ارديبهشت 1323، در روستاى سرخرود از توابع شهرستان محمودآباد به دنيا آمد. پدرش مسلم، كشاورزى مى كرد و مادرش معصومه نام داشت. خواندن و نوشتن نمى دانست. شغلش آزاد بود. سال 1342 ازدواج كرد و صاحب يك پسر و چهار دختر شد. از سوى بسيج در جبهه حضور يافت. يازدهم بهمن 1365، در ام الرصاص عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكر او در روستاى چاكسر تابعه شهرستان زادگاهش به خاك سپرده شد. برادرش ابراهيم نيز شهيد شده است.
متن وصیت نامه شهید
گمان مبرید کسانیکه در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خداوند روزی میخورند. «قرآن کریم»
با عرض درود و سلام بر حضرت بقیه الله مهدی صاحب زمان، سلام بر نائب بر حقش امام خمینی رهبر کبیر اسلام بر تمامی شهیدان و بر خانواده هایشان و سلام بر تمامی خدمتگزاران اسلام و میهن.
بهترين هديه برای خدا
اینجانب حمزه کیانی ساکن روستای چاکسر با آگاهی کامل و با چشم باز و بیدارم امیدوارم که راه خود را بدون هیچ زور و اجباری انتخاب کردم و امید آن دارم که در این راه که بهترین هدیه است در راه خدا. امت حزب الله و مردم شهید پرور از شما میخواهم که به فکر آخرت باشید از این دنیای زود گذر دست بکشید و خود را وابسته این دنیا نسازید این دنیا از دید علی مرتضی مولای متقیان از پنبه زده کمتراست پس بیايیم پشت به این دنیا کنیم، همیشه و در همه حال به یاد خدا باشیم از گناهان دوری کنید که هم چون زالو خون انسان را میمکد.
قربانى راه خدا
پدر جان میدانم تا به حال نتوانستم وظیفه خود را ایفا کنم و زحمات تو را جبران نمایم. پدرجان امیدوارم که بتوانم زحمات تو را در آن دنیا جبران کنم، اگر خود خدا مرا قبول کرد پس ای پدر تو افتخار کن که خدا چنین قربانی را از تو قبول کرد پس صبر کنید که خدا با صابرین است.
فرشته من،مادر
مادر جان ای که فرشته بودی و مرا در دامان خود پرورانیدی و تربیت کردی اگر من تمام عمرم در خدمت بودم نمیتوانستم ذره ای زحمتهای بی دریغ تو را جبران کنم. مادرجان من و پسران دیگر تو در دست تو امانتی بودیم پس چه بهتر که امانت را به صاحب امانت تحویل دهی. پس ای مادرم ای بهتر از جانم زینب گونه باش و محکم و استوار در برابر یاوه گویان.
مادرم نمی گویم گریه نکن، بلکه می گویم گریه ضعف نکن. امیدوارم که مرا حلال کنی.
خواهرانم هم چون زهرای مرضیه باشید و زندگی را از او بیاموزید. همیشه عفت خود را حفظ کنید که بهترین زینت زن می باشد.
برادرانم در زندگی ناشی از امامان معصوم منید و استقامت کنید. دین خدا و امام را تنها نگذارید و از روحانیت دست نکشید.
ما می خواستیم جمهوری اسلامی را جهانی کنیم
همسرم، ای شریک غم و اندوه من، در این مدت زندگی از تو می خواهم که اگر از من بدی دیدی بگذری. دوم وصیت من این است که فرزندانم را خوب تربیت کنی و به آنها بگو که چرا پدر و عمویشان شهید شدند و بگو تنها گناهشان این بود که می خواستند جمهوری اسلامی در جهان پیاده شود هر چند برادرم ازمن پیش قدم تر بود و عاشق بود. من با برادرم پیمان بسته بودم که راهش را ادامه دهم. با خودش عهد کردم که سلاح بر زمین افتاده اش را بگیرم حال خوشحالم که این کار را انجام دادم و با بدن خونین به نزد برادرم رفتم.
حسین جان از روی تو شرمنده ام که بدنت روی زمین افتاده بود و سرت را بریدند. ولی من سر به بدن دارم. امیدوارم که نزد حسین روز قیامت باشم از همه شما دوستان و فامیل میخواهم که اگر حقی بر گردنم دارید مرا حلال کنید. قدر امام را بدانید و او را تنها نگذارید. پشت به روحانیت نکنید که اگر این چنین بشود آن روز اعزای اسلام و خوشحالی دشمن است. دور جماعتها شرکت جويید مخصوصاً از نماز جمعه مساجد را پر کنید و در دعاهای کمیل و توسل شرکت جويید.
پرواز به ديار عاشقان
برادرانم باید رهرو شهیدان باشیم و یادی از حسین(ع) کنیم. ای آنانی که یاوه می سرايید و مى گويید به خاطر مقام و ثروت به جبهه می روند، بیايید پیکر غرقه بخونم را ببینید که با دست خالی و با همان لباس خونی به دیار عاشقان پرواز کردم. بیايید برگردید به دامن اسلم که اگر برنگردید خداوند شما را مورد غضب خود قرار میدهد. بار دیگر از تمامی خانواده و فامیلان و دوستان و آشنایان حلالیت مطلبم و از همه شما خداحافظی میکنم.
والسلام حمزه کیانی.
منبع:بنيادشهيدوامورايثارگران محمودآباد/
انتهاى پيام/
نظر شما