مرورى بر زندگى خبرنگار شهيد "زمان روشن بخش"
جمعه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۲
نوید شاهد - شهيد "زمان روشن بخش" با ورود به سپاه در تاريخ 22 شهريور 1361، در واحد تبليغات سپاه قائمشهر مشغول به خدمت شد. سپس در 25 فروردين ماه سال 1363 با سِمت مسئوليت تبليغات گردان به جبهه عزيمت كرد. گزيده زندگينامه اين شهيد را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
به گزارش نويد شاهد مازندران، زمان روشن بخش بيست و سوم دى 1341 در شهرستان قائمشهر چونان آفتاب در تقدير «رحيم و هائره» درخشيد.
زمان تحصيلاتش را تا پايه سوم متوسطه در رشته علوم تجربى در دبيرستان «سپهر» زادگاهش به پايان رساند.
زمزمه هاى انقلاب كه در شهر پيچيد، او نيز پا به پاى مردم كوچه و خيابان فرياد دادخواهى سرداد و با توزيع اعلاميه هاى امام خمينى به فعاليت پرداخت.
زمان با ورود به سپاه در تاريخ 22 شهريور 1361، در واحد تبليغات سپاه قائمشهر مشغول به خدمت شد. سپس در 25 فروردين ماه سال 1363 با سِمت مسئوليت تبليغات گردان به جبهه عزيمت كرد. وى از 15 آبان سال 1364 الى 18 مرداد ماه سال 1365 نيز مسئوليت تبليغات گردانهاى امام محمد باقر (ع) و حمزه را به عهده داشت.
آوردگاه عمليات هاى والفجر 8 و كربلاى يك از ديگر ميادين حضور اين پاسدار ارزشمند مازندرانى محسوب مى شود. ناگفته نماند كه وى در حادثه ساختمان بسيج قائمشهر و درگيرى با منافقين، با اصابت گلوله به دست راست و تركش نارنجك به پهلوى چپ دچار مجروحيت شده بود و مدتى در بيمارستان اميرالمؤمنين تهران و رازى قائمشهر به سر بُرد.
سرانجام در 16 آذر 1366 در منطقه فاو و با سِمت مسئول تبليغات گردان انصارالحسين (ع) به مقام شامخ شهادت دست يافت. سپس در 23 آذر ماه همين سال با وداع همسرش، «ام البنين نوروزيان» و تنها يادگار خود، «على»، در گلزار «سيّد نظام الدين» قائمشهر به خاك سپرده شد.
خانم نوروزيان از همسر شهيدش، اينطور روايت مى كند:
«از همه كارهايى كه شرع، آن را منع مى كرد به دور بود؛ مثل غيبت كردن. مستحباتى چون نماز شب، روزه و دعاهاى يوميه را نيز انجام مى داد و اداى نماز اول وقت را خيلى به ديگران توصيه مى كرد. علاوه بر آن از اخلاق اسلامى برخوردار بود و همواره مرا به خلق نيك سفارش مى كرد. نسبت به پدر و مادرش هم احترام خاصى قايل بود و هر روز براى ده دقيقه هم كه مي شد، به آنها سر مى زد.»
و امّا حكايت «كاظم على فلاح» از همرزم ديرينه اش:
«خمپاره سوّم دشمن، درست خورد به ميان بچه هايى كه بيرون سنگر بودند. وقتى كه آن لحظه فرياد «يا زهرا و يا حسين» بلند شد، همه به سوى آنها رفتيم. يكى از آنها شهيد زمان بود. او هميشه در مناجات و توسل هاى خود از كربلا مى گفت و خيلى دوست داشت كه مرقد امام حسين (ع) را زيارت كند. ديدم دست هايش را كنار سَر خود گرفت و به سمت كربلا به زمين افتاد.»
انتهاى پيام/
نظر شما