نوجوانى كه فرار شاه از ايران را به اقوام و دوستانش خبر داد
به گزارش نويد شاهد مازندران، حسين صداقت يكم فروردين 1340 در روستاى مرزنكلا شهرستان آمل به دنيا آمد. پدرش على و مادرش معظمه نام داشت.
تحصيلات ابتدايى را در روستاى محل سكونتش به پايان رسانيد و سپس به منظور ادامه ى تحصيل در مقطع راهنمايى به شهرآمل مهاجرت نمود. چون وضعيت مالى خانواده مساعد نبود، ناچار شد ترك تحصيل نموده و به عنوان گارگردر كارگاه آجر پزى كه شغلى سخت و جانفرسا بود، شروع به كار كند.
پس از آن، به همراه دوستش، براى يافتن كار به تهران هجرت كرد و موفق شد در كارگاهى به كار توليدى اشتغال ورزد.
در همان ايام بود كه با انديشه هاى انقلابى آشنا شد و به صورت مخفيانه در مراسم و مجامع سياسى و مذهبى حضور يافت.
پس از دو ماه كه به خانه برگشت، تاثير پذيرى از مراودات جديد در او به حدى بارز بود كه خانواده و دوستان جديدش را متحير ساخت و در تحركات سياسى مشاركت فعالانه داشت.
از آنجا كه فقط، هفته اى 3 روز در كارگاه اشتغال به كار داشت، باقيمانده ى وقتش را صرف كمك به انقلاب و تحقق اهداف آن مى كرد.
نمازش را تا آنجا كه ممكن بود در اول وقت ادا مى كرد.
مهربان، گرم، صميمى و خوش خلق بود و براى دوستى جايگاه ويژه اى قائل بود.
در 26 دى ماه سال 1357 كه شاه با مشاهده ى مقاومت و ايستادگى مردم ناچار به ترك ايران شد، او اولين كسى بود كه روزنامه ى حاوى اين خبر را به نزد اقوام و دوستانش آورده و با اشتياق فراوان به هر كه مى رسيد، اين روزنامه را نشان مى داد.
از ديگر فعاليت هاى به ياد ماندنى اش، انتقال اعلاميه ها و تصاوير حضرت امام از تهران به زادگاهش بود.
به محض اين كه خبر آمدن امام را شنيد، جهت استقبال از آن حضرت، شبانه به فرودگاه رفت و تا صبح در انتظار تشريف فرمايى مقتدايش در سرماى شديد بهمن ماه ماند.
سرانجام حسين در عصر روز بيست دوم بهمن ماه سال 1357 در حالى كه سلاح به دست مشغول نگاهبانى و صيانت از انقلاب بود بر اثر اصابت گلوله اى كه توسط شب پرستان كوردل شليك شده بود، به فيض شهادت نايل آمد.
منبع: كتاب شهداى فجر مازندران/
انتهاى پيام/