شهید «حسین توسلی تالارپشتی» در وصیت نامه خود می‌نویسد: «مگر در دلتان حسرت نمی‌خوردید از اینکه چرا در زمان امام حسین نبودید تا به ندای او لبیک بگوئید. حالا مگر چه زمانی است، چه فرقی با آن موقع دارد، الان هم می‌توانید به ندای امام امت لبیک بگوئید چرا که انجام دادن به امر ولایت فقیه همان لبیک گفتن (هل من ناصر ینصرنی) امام حسین (ع) است.»

حمایت از، ولی فقیه همان لبیک گفتن به هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) می‌باشد

به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید حسین توسلی تالارپشتی بیست و پنجم دی ماه ۱۳۴۵، در شهرستان قائم شهر به دنیا آمد. پدرش مسلم و مادرش رحیمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند. از سوی کادر سپاه در جبهه حضور یافت. پنجم دی ماه ۱۳۶۵، در ام الرصاص بر اثر اصابت تیر مستقیم به کمر، شهید شد، پیکر او را در گلزار موحدین شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.

وصیت نامه شهید «حسین توسلی تالارپشتی»:

 دست از امام عزیزم برنخواهم داشت

همانطور که شاهد هستید، قدم گذاشتن در میدان جنگ برای رضای خداوند، همان جهاد نمودن در راه خداوند تبارک و تعالی می‌باشد، و خداوند را شکرگذار هستم از اینکه این سعادت را نصیب بنده حقیرش نموده است تا در میدان نبرد حق علیه باطل قرار بگیرم، تا با مخالفین دین خداوند، مبارزه نمائیم، هدف اصلی من از رفتن به جبهه فقط به خاطر دستور الهی می‌باشد و جهت انجام دادن به تکلیف خداوند و وظیفه یک مسلمان در این امر را نمی‌دانم، و همینطور لازم دانستم که داوطلبانه پای به میدان جنگ بگذارم تا اینکه به دستور اسلام عمل کرده و به ندای امام عزیزمان لبیک گفته باشم؛ و در پیشگاه پروردگار متعال سربلند باشم، دشمنان اسلام این را بدانند، به خواست خداوند تا جان در بدن دارم و تا موقعی که خون در رگ‌های بدنم جاری است، دست از اسلام و قرآن و امام عزیزم برنخواهم داشت؛ و به این هدفم ادامه می‌دهم و لحظه‌ای دست از جهاد با کفار برنمی دارم و همچنان با ایمان محکم و راسخ در برابر این زالو صفتان خواهم ایستاد و اگر خداوند ما را جز شهدای اسلام قرار داد از خداوند تبارک و تعالی عاجزانه می‌خواهم که گناهانم را بیامرزد و این جسم ناقابل را به حق کرمش قبول نماید که این بنده گناهکارش را از مقربین به درگاهش قرار دهد.

لبیک گفتن به هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) 

ای امت حزب الله! امروز روزی است که باید همه ما دست به دست هم دهیم تا اینکه این دشمن خونخوار یعنی شیطان بزرگ و ایادی‌اش را از بین برده تا به آن‌ها بفهمانیم که قدرت اسلام بیش از این است که فکرش را می‌نمایند.
پس به پا خیزید که امروز روز عمل است نه شعار، روزی است که باید بر شعارهایمان جامه عمل بپوشانیم و این را بدانید که تک تک همه ما در برابر این امر مسئولیم و باید در این جهاد شرکت نمائیم، تا اینکه به خواست خداوند پوزه دشمن را به خاک بمالیم، این فرصت الهی را از دست ندهید، چرا که خداوند ناظر بر اعمالمان می‌باشد و چنین سعادتی یعنی جهاد در راه خداوند، نصیب هرکسی نمی‌شود، بلکه لیاقت و سعادت می‌خواهد پس توکل به خداوند داشته باشید و با ایمان قوی و با عشقی سرشار از عشق خداوند پای به این میدان نبرد حق علیه باطل بگذارید، یک لحظه غفلت باعث یک عمر پشیمانی و ندامت خواهد بود، در محور دستورات اسلام حرکت نمائیم؛ و چیزی را جز خداوند تبارک و تعالی را هدف قرار ندهید بلکه صاحب اصلی همان معبود یکتاست.
مگر در دلتان حسرت نمی‌خوردید از اینکه چرا در زمان امام حسین نبودید تا به ندای او لبیک بگوئید. حالا مگر چه زمانی است، چه فرقی با آن موقع دارد، الان هم می‌توانید به ندای امام امت لبیک بگوئید چرا که انجام دادن به امر ولایت فقیه همان لبیک گفتن (هل من ناصر ینصرنی) امام حسین (ع) می‌باشد.

ما ملت حزب الله در برابر خون شهدا مسئولیم

پس دل به دنیا نبندید، که دنیا فقط برای آزمایش می‌باشد و تمام زر و زیور دنیا برای فریب دنیا می‌باشد؛ و هرکس اعتقاد به معاد و آیه (اِنّا لله و اِنّا الیه راجعون) داشته باشید، دیگر دست از دنیای فانی می‌کشید و فقط برای اسلام کوشش می‌نماید، و به فکر توشه آخرتش می‌باشد.
امت حزب الله! تمام تمام در برابر این خون‌های شهدا مسئولیم؛ و باید در روز رستاخیز جوابگوی این خون‌ها و خانواده‌های شهدا و طفل‌های معصوم باشیم.
خداوند تبارک و تعالی کسانی را برای اسلام کوشش و خدمت می‌نمایند اجر آخرت عنایت نماید و کسانی را که غیر موازین اسلام و در برابر اسلام و انقلاب و ولایت فقیه می‌ایستند. اگر قابل هدایت نیستند آن‌ها به حق خون شهدا ریشه کن و نیست و نابود گرداند.

فقط برای امام حسین (ع) گریه کنید

از پدر و مادر عزیز و مهربانم می‌خواهم که ناراحت نباشند از اینکه فرزندشان را از دست داده اند و گریه را به خاطر امام حسین (ع) نمایند، چرا که در میدان نبرد علی اکبر و علی اصغرش را فدا نمود و چه مصیبت‌های که این آقا امام حسین (ع) کشید که بیان نمودن، آن خیلی مشکل است.
پدر عزیزم و مهربانم! این را بدانید که نزد فاطمه (س) و زینب (ع) سربلند و سرافراز هستید، و می‌دانم که تحمل نمودن این جدایی و مهر و محبت پدر و مادر نسبت به فرزندان خیلی دشوار می‌باشد. ولی این را بدانید که من امانتی بودم در نزد شما و می‌بایست که به سوی خداوند برگردیم. چرا که بازگشت همه ما به سوی اوست، و از اینکه خیلی رنج‌ها و سختی‌ها را جهت بزرگ نمودن ما متحمل شدید. خیلی خیلی تشکر می‌نمایم و اجرتان با سیدالشهدا باشد و از اینکه نتوانستم زحمات شما را جبران نمایم. خیلی معذرت می‌خواهم و مرا عفو نمائید، هیچ وقت دست از امام عزیز برندارید و همیشه در نمازهایتان امام را دعا کنید و رزمندگان را هم دعا کنید.

هیچ وقت سستی در خود راه ندهید و همچنان محکم و قوی باشید

پیامم به برادر بزرگوارم، عباس مان این است که سستی در خود راه ندهد و همچنان محکم و قوی باشد و خداوند را شکر نماید و ایمانش را نسبت به خداوند بیشتر نماید. همینطور سنگر دانشگاه را ترک نگوید و به تحصیلش ادامه دهد، پشتیبان ولایت فقیه باشد و امام را یک لحظه تنها نگذارد و در نمازهایش دعا به جان امام و رزمندگان را فراموش نکند؛ و ادامه دهنده راه شهیدان باشد.
پیامم به خواهران عزیز و مهربانم، این است که حجابشان را حفظ نمائید، و با حفظ این حجاب مشت محکمی بر دهان این جنایتکاران بزنید و به یاد حضرت زینب (ع) باشید که تحمل ۷۲ شهید را نمودند که باید جوابگوی این بانوی عزیز در آخرت باشید، هیچ وقت سستی راه به خود ندهید و همیشه خداوند را در نظر داشته باشید و در نمازهایتان دعا به جان امام و رزمندگان یادتان نرود.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده