نوار حاج صادق آهنگران در شب عروسی
به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید کریم اسدی مرمتی بیست و پنجم اردیبهشت ۲۳۴۵، در شهرستان ساری به دنیا آمد. پدرش عزیز اله و مادرش بانو نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان سرباز سپاه در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن ماه ۱۳۶۴، در فاو بر اثر اصابت ترکش به ناحیه سر و پشت، شهید شد، مزار او در گلزار شهدای روستای مرمت شهرستان ساری قرار دارد.
چند خاطره از شهید «کریم اسدی مرمتی»:
توجه خاصی به درس خواندن داشت
فاطمه خواهر شهید میگوید: خاطره من از ایشان در خصوص ادامه تحصیل و باسواد شدن من است؛ من در سن هشت سالگی علاقه زیادی به درس خواندن داشتم، ولی پدر و مادرم راضی نبودند. آن زمان طرز فکرشان این بود که درس به درد دختران نمیخورد، دختر باید کارهای خانه داری را یاد بگیرد اما برادرم خیلی اصرار داشت که من درس بخوانم. خلاصه با هزار خواهش و تمنا توانست رضایت پدر و مادرم را جلب کند و من به همراه ایشان به مدرسه رفتم.
پدر شهید میگوید: بسیار مهربان و دلسوز بود این همه مدت سربازی که میرفت حتی یک ریال پول از من طلب نمیکرد. من هزار تومان پول به ایشان داده بودم موقع برگشت این مبلغ پول داخل جیب اش بود.
شب عروسی اش نوار حاج صادق آهنگران را گذاشته بود
رحیم برادر شهید میگوید: خاطرهای از شب عروسی ایشان دارم بسیار معتقد و مذهبی بود. حتی اجازه کف زدن به اعضای خانواده نداد و نوار حاج صادق آهنگران را در شب عروسی اش گذاشته بود. از نظر حجب و حیا دارای شخصیت بالایی و فرد رازدار و امانت دار بود. همیشه با لب خنده با همه برخورد میکرد. از نظر وقت شناسی در عبادت تک بود و دارای نظم و انضباط خاصی بود. حق و حقوق دیگران را رعایت میکرد. هیچ وقت حق کسی را ضایع نمیکرد. آن قدر ایشان به قرآن و دعا و نیایش با خداوند مانوس بود تا حدی که از گریه زیاد از حالت طبیعی خود خارج میشد.
ایشان با مجالس لهو و لعب عروسی شدیداً مخالف بود. موقعی که ایشان از جبهه به مرخصی آمده بود در روستای ما مجلس عروسی بود، ایشان جلوی صاحب عروسی را گرفت و گفت: تمام بچهها در خط مقدم دارند جان میدهند، شما مجلس لهو و لعب برپا کردید جلوی این بی بند و باریها را بگیرید فردای قیامت باید جواب این شهدا را بدهید.
زمانی که جلوی قایق شان تیر خورد با پیراهن جلوی آب را گرفت
یکی از خاطراتی که ایشان از منطقه برای ما بازگو کرده بود، در یکی از عملیاتها که ایشان سکان دار بودند، مسیر آب رو اشتباه رفتند حدود ۲۰ متری. عراقیها حتی صدای صحبت شان به عربی به گوش میرسید. او بلافاصله سر قایق را به سمت دیگر هدایت کرد و عراقیها به سمت شان شلیک کردند و جلوی قایق شان تیر خورد و سریع با پیراهن جلوی آب را گرفت و مجروحین که داخل قایق بودند را با سلامتی کامل به میهن جمهوری اسلامی آورد. قسم میخورد آن لحظه امام زمان را صدا زدم و با کمک ایشان از دست عراقیها خلاص شدیم.
انتهای پیام/