ابوالفضل العباس خود به کفن و دفن شهدا خواهد پرداخت
به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «سید عباس حسینی» یکم اسفندماه ۱۳۴۹، در شهرستان قائم شهر دیده به جهان گشود. پدرش میرمحمدحسین و مادرش کلثوم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یکم تیرماه ۱۳۶۶، در منطقه ماووت بر اثر اصابت ترکش به پا و زدن تیر خلاصی دشمن به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش قرار دارد.
فرازی از وصیت نامه شهید «سید عباس حسینی»:
برادران همیشه در صحنه تنها با یاری شما جنگ به پیروزی خواهد رسید
ای امت حزب الله برادران و خواهران همیشه در صحنه بعنوان برادر کوچکتر صحبتی با شما دارم، همانگونه که تا به حال در صحنه حضور داشتید و از رزمندگان پشتیبانی نمودید کمکهای بی دریغ خود را به جبههها لحظهای متوقف ننمائید که تنها با یاری و کمک شما جنگ به پیروزی خواهد رسید و راه کربلا و قدس باز خواهد شد و به برادران و پدرانتان که در حال نبرد میباشند یاری رسانید که با همین یاری و کمکها پیروزی حاصل میشود.
پدران و مادران فرزندانتان را در راه اسلام و قرآن پرورش دهید
پدران و مادران فرزندانتان را در راه اسلام و قرآن پرورش دهید و به آنان نماز و قرآن بیاموزید و در تحصیل علم به آنان یاری کنید که در آینده به وجود اینان مملکت نیاز خواهد داشت. به فرزندانتان در مشکلات مادی و معنوی کمک کنید و هزینه تحصیل شان را فراهم نمائید. با فرزندانتان خوش برخورد باشید، زیرا با همین برخوردها آنان خو میگیرند.
پدر عزیزم! فرزندت را در راه دین و آئین فدای اسلام و قرآن کردی
چند سخنی با پدر بزرگوارم دارم پدر عزیزم میدانم که برایم زحمت کشیدی در آفتاب سوزان عرق ریختی و در آموختن علم یاری رساندی و زحمتهای فراوان کشیدی و سپس فرزندت بی هدف از دار دنیا نرفت و باید افتخار کنی که فرزندت را در راه دین و آئین فدای اسلام و قرآن کردی در فراغ پسرت نگرانی مکن، زیرا در آن جهان به ملاقاتتان خواهم آمد. پدرم مرا ببخشید که نتوانستم در خدمتتان باشم و به شما کمک کنم، پدرم حلالم کنید.
مادرم چنانچه جنازه فرزندت از کربلای خونین حسین نیامد نگران مباشید
مادرم نمیدانم چگونه از شما تشکر و قدردانی کنم شما بی خوابی کشیدید با مشکلات زندگی روبرو بودید سختیهای فراوانی را در طول زندگی تحمل کردید تا اینکه مرا بزرگ کردید برایم زحمت کشیدید تا فرزندت را به این سن رساندید و فرزندت را در راه قرآن دادید مادرم صبور باشید همانطور که تا بحال بردباری را پیشه کرده بودید از این پس نیز پیشه کنید. بدیهای مرا ببخشید و حلالم کنید، زیرا که بهشت زیر پای مادر است. مادرم چنانچه جنازه فرزندت از کربلای خونین حسین نیامد نگران مباشید، زیرا ابو الفضل العباس خود به کفن و دفن شهدا خواهد پرداخت.
ماهی یکبار مراسم دعای کمیل را بر سر مزارم برگزار نمائید
سخنی با برادرانم برادران عزیزم بعنوان برادر کوچکتر صحبتی با شما دارم؛ چنانچه بدی از من دیدید به بزرگواری خودتان مرا ببخشید و مورد عفو. خود قرار دهید. درستان را بخوبی بخوانید مخصوصا صابر برادر کوچکترم که. سفارش مینمایم درس خود را بخوانید که بعدها بدردتان خواهد خورد. در همه جا با هم متحد باشید و به پدر و مادرتان یاری رسانید. مبادا که باعث آزردگی آنان شوید. سفارشی به خانواده عزیزم دارم چنانچه سعادت یافتم و به شهادت رسیدم مرا در گلستانی که جد بزرگوارم و پسر عموهای شهیدم سید اسماعیل حسینی و سید مهدی حسینی تدفین شده اند. در کنار آنان دفن نمائید. ماهی یکبار هم که شده مراسم دعای کمیل را بر سر مزارم برگزار نمائید و مطلب دیگر اینکه برای مراسم ختم و سوم و هفتم به هیچ وجه تشریفات قائل نشوید و به سادگی مجلس را پیش ببرید.
امت حزب الله تقاضا دارم که از سخنانی که در شأن شما نیست خودداری کنید
شما ای دوستان و همکلاسیانم میخواهم که مرا ببخشید و رضایت دبیران را نیز جلب نمایید و راهم را ادامه دهید و این را هم بگویم هدفم بجز یاری دین خدا چیزی نبوده است و از امت حزب الله تقاضا دارم که از سخنانی که در شأن آنها نیست خودداری کنند نگویند که آن آقا برای گرفتن مدرک به جبهه رفته است کسی که به جبهه میرود از تمام این مسائل میگذرد نماز جماعت را به پا دارید و مسجد را ترک نکنید.
انتهای پیام/