در مرکز اسناد انقلاب اسلامی:
مجموعه کتابهای تاریخ شفاهی شهدای هستهای روز دوشنبه ۵ آذر توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی رونمایی میشود.
کد خبر: ۵۸۰۶۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۴
گفتگوی تصویر با جانباز شیمیایی «جلال سلطانی»
«جلال سلطانی» می گوید: در حلبچه خانواده ای را دیدم که برای حفظ جان به سنگرها پناه برده بودند اما صدام آنها را سر سفره غذا به شهادت رسانده بود و دیدن این صحنه بدترین خاطره از دوران جنگ بود که از ذهنم پاک نمی شود.
کد خبر: ۵۸۰۵۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
خاطرات شفاهی همسران شهدا
شهید «علی گارگر» از رزمندگان دفاع مقدس استان ایلام است که پس از رشادتهای فراوان، آذرماه ۱۳۷۲ در درگیری با ضد انقلاب در اطراف رودخانه میمه دهلران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همسر شهید میگوید: وظیفه جوانان ماست که شهدا را بشناسند و ادامه دهنده راهشان باشند. آنها هم جوانانی بودند که جان خود را فدای این نظام کردند. فیلم این مصاحبه در ادامه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۸۰۵۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «شیرعلی صالحی» میگوید: پسرم وقتی تصمیم گرفت به جبهه برود، رضایت من را نگرفت. بدون اطلاع من به تهران رفت و پس از یک سال به جبهه اعزام شد. شبی خواب دیدم که روی کوه نشستهام و او به سمت دریا میرود. وقتی وارد آب شد، با صدای بلند فریاد زدم؛ "مادر، به سمت ساحل برگرد!" اما ناگهان از خواب پریدم. نزدیک ظهر بود که خبر شهادتش را برایم آوردند.
کد خبر: ۵۸۰۳۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۳۰
خاطرات شفاهی جانباز هفتاد درصد
«سعداله مرادی فرد» جانباز هفتاد درصد دفاع مقدس است که سال ۱۳۶۶ در جبهه قلاویزان مهران به افتخار جانبازی در راه اسلام و انقلاب نایل آمد. وی میگوید: جمهوری اسلامی ایران که امروز به ثمر نشسته و نماد آزادی و پیشرفت در جهان است را حاصل زحمات امام و ملت انقلابی ایران میدانم. در ادامه فیلم مصاحبه با این جانباز سرافراز تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۸۰۲۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «رضا دهقانی دودوی» میگوید: زمانی که شهید میخواست به سربازی برود به من گفت که به مدرسه میرود. من و پدرش اطلاع نداشتیم که اسمش را برای جبهه هم نوشته است. یک روز خوابش را دیدم، تو خواب خداحافظی کرد و گفت؛ مادر اگر برنگشتم، دلگیر نباش.
کد خبر: ۵۸۰۱۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «دادشاه اسلامی جوزانی» میگوید: پسرم خیلی مهربان بود، در امور مذهبی فعال بود و اهمیت زیادی به انجام فرایض دینی میداد. تو یک سالی که در جبهه حضور داشت، دو بار مرخصی گرفت و آمد و برای بار سوم که به جبهه رفت به شهادت رسید. هر وقت خوابش را میبینم حالم را میپرسد و برایم هدیه میآورد.
کد خبر: ۵۸۰۰۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۶
کلیپ «رفتند تا بمانیم»/ قسمت سوم
همسر شهید «محمدکاظم شهروی» میگوید: «محمدکاظم بسیار با بچهها مهربان بود و خیلی بچه دوست بود. همیشه میگفت: من یه تیم فوتبال بچه میخوام.»
کد خبر: ۵۷۹۹۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «حسین عالیزاده» میگوید: شهید اخلاقش خیلی خوب بود و مرتب قرآن میخواند. خیلی دانا و فهیم بود. هفده سالش بود که داوطلبانه به جبهه رفت. هر چقدر میخواستم منصرفش کنم قبول نمیکرد. به شهید گفتم؛ مادر هنوز اسمت برای سربازی در نیامده و سنت کم است ولی چهرهات مانند یک سرباز است.
کد خبر: ۵۷۹۹۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۳
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، همسران، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این قسمت از «آسمان، آبیتر» گفتگو با جانباز سرافراز «عبدالعظیم آقایی پور»پرداخته است. این جانباز سرافراز بیان کرد: پیشرفت علمی در سایه امنیت حاصل می شود و برای همه عرصه ها باید احساس امنیت داشته باشیم تا به پیشرفت برسیم. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۷۹۹۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «صیدنورالدین صیدی» از شهدای دفاع مقدس آبان ماه ۱۳۵۹ در جبهه سومار به درجه رفیع شهادت نایل آمد. خیلی دوست داشت شهید شود و بارها میگفت کاش مادرم برایم دعا کند که شهید شوم. در ادامه فیلم مصاحبه با مادر گرانقدر شهید منتشر میشود.
کد خبر: ۵۷۹۸۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۲
گفتگوی تصویری با مادر شهید«احمد بیگداشتی»
«زهرا بیاتی» مادر شهید، با اشاره به روزهای پس از شهادت پسرش در چنگوله، از لحظهای میگوید که انتظار داشت پیکر او را در بیمارستان اسلامآبادغرب ببیند. اما در حالی که در آنجا حضور داشت، حمله موشکی صدام به بیمارستان، نه تنها فرصتی برای وداع به او نداد، بلکه حتی اجازه نداد پیکر فرزندش را تحویل بگیرد.
کد خبر: ۵۷۹۸۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۲
کلیپ/ خاطرات شفاهی
مادر شهید «مسعود باقریان» بیان میکند: روز تولد پسرم گل و شیرینی بر سر مزارش میبرم و شهادتش را تبریک میگویم.
کد خبر: ۵۷۹۷۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۲
خاطرات شفاهی شهید « سید حسن سرور»
مادر شهید « سید حسن سرور» بیان میکند: یک ماه به پایان خدمت پسرم مانده بود که به آرزویی که داشت رسید و شهید شد.
کد خبر: ۵۷۹۷۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۱
گفتگوی تصویری با همسر شهید «امین الله چهری»
«منیره چهری» می گوید: فرزندم سه ماه بیشتر نداشت که پدرش شهید شد. خدا رو شکر فرزندمان بزرگ شد و ازدواج کرد و در حال حاضر یک نوه دارم جالب اینجاست که شهید یکم آذرماه به دنیا آمده و نوه ام نیز دقیقا در همین تاریخ متولد شده است و ما به یاد شهید اسم نوه ام را امین گذاشتهایم تا یادش همیشه زنده بماند.
کد خبر: ۵۷۹۶۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۰
گفتگوی تصویری با همسر شهید «عسگر مدالی مهر»
«طلعت یاری» همسر شهید می گوید: در طول مدت 27 سال زندگی مشترک با آقا عسگر، حتی یک بار هم از او دلگیر و ناراحت نشدم، بسیار مهربان، دلسوز و صادق بود.
کد خبر: ۵۷۹۶۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۹
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «ابراهیم زارعی» میگوید: فرزندم اخلاق خوبی داشت و با همه به خوبی رفتار میکرد. به شهید گفتم صبر کن برادرت از سربازی برگردد بعد به جبهه برو، قبول نکرد و گفت؛ میخواهم داوطلب به جبهه بروم و شهید شوم. همیشه به جادهای که از آن رفت نگاه میکنم، شاید یه روز برگردد.
کد خبر: ۵۷۹۵۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۹
تاریخ شفاهی همسران شهدا
همسر جانباز شهید «سید عباسعلی مرتضوی» نقل میکند: «عباسعلی به مردم خیلی خدمت میکرد. همیشه به فکر نیازمندان بود، با اینکه ما پنج فرزند در خانه داشتیم، باز هم به فکر دیگران بود. او لیاقت شهادت داشت.»
کد خبر: ۵۷۹۵۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۶
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، همسران، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این قسمت از «آسمان، آبیتر» گفتگو با همسر بزرگوار شهید «عبدالمنان جعفری» شهید مدافع سلامت میباشد که سالهایی را با خدمت خالصانه در آموزش و پرورش سپری کرد و سرانجام پس از تحصیل و خدمت در بخش پزشکی تخصص کودکان، در زمان کرونا به شهدای سلامت پیوست. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۷۹۴۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۶
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «علی مسلمزاده» میگوید: فرزند شهیدم تصمیم گرفته بود که به سربازی برود، به او گفتم؛ کجا میخواهی بروی الان جنگ است ولی شهید گفت؛ باید بروم. همیشه حضورش را احساس میکنم، انگار جلوی من ایستاده و با برادرش بازی میکند.
کد خبر: ۵۷۹۱۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۵