شهيد "عباس تبريزى"از شهدای شهر آمل است که در سالهای انقلاب پس از تلاش چند روزه توانست با به دست آوردن اسلحه ژ3 به آرزویش برسد و خود را به جمع پرسنل نیروهای هوايی و دیگر نیروهای انقلابی برساند. داستان زندگى اين شهيد مبارز را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
اسلحه ژ3 آرزوى عباس بود

به گزارش نويد شاهد مازندران، شهيد عباس تبریزی ششم بهمن 1337 در شهر آمل به دنيا آمد. تحصیلاتش را در دبیرستان امام خمینی تا سوم نظری در رشته اقتصاد ادامه داد. برای کمک  به خانواده اش مشغول كار عکاسی شد.

فعاليت دوران انقلاب
عباس با دوستان در رژیم خفقان پنهانی در جستجوی دانستن و آگاهی بوده و لحظه اى ازمبارزات مخفی آزادی خواهانه به همراه دیگر انقلابیون از پای نمی ایستاد. در دبیرستان و در اجتماع جوانان از تبلیغات  وطن پرستانه بر ضد رژیم و مزدوران غفلت نمی کرد. در ماه های اوج گیری مبارزات و راهپیمايی ها تمام نیروی خلاقه را متشکل و به فتوای امام در مقابل مزدوران دولتی سرسختی و به جنگ و گریز ادامه می داد. تا جايی که در مواردی برای عقب نشینی و هجوم در خیابان ها و کوچه پس کوچه ها کارد را فلج می کرد. استعداد غریبی در اینکار به خرج می داد و موقعی که جوانان را برضد رژیم متشکل می کرد زمان را برای ضربه زدن و گیج کردن دشمن مزدور مناسب و آنها را راحت نمی گذاشت. 
خانواده عباس مى گويند: در گیر و دار مبارزات به جرم پخش شب نامه ها به زندان دژخیمان افتاد و ما بعداً که او را نصیحت می کردیم می گفت من دست بردار نیستم تا شهید شوم. خيال كنيد اصلاً پسرى به نام عباس نداشته ايد و چندين مرتبه وصيت مى كنم كه هر موقع من شهيد شدم براى من گريه و زارى نكنيد. پدر و مادر شجاع باشيد. جداٌ مى گويم شهادت براى من آرزو است.

ديدار با امام
تا اینکه شایع شد که رهبر بزرگ امام امت عازم تهران خواهند شد. فوراً با یک ساک به پیشواز امام، عازم تهران گردید. سپس بلافاصله با یکی از دوستان در جنوب شهر خانه گرفت و بعد از چند روز با مبارزات پیگیر توانست یک قبضه اسلحه (ژـ3) به دست بیاورد و به آرزویش رسید و خود را قاطی پرسنل نیروهای هوايی و دیگر انقلابیون کرد. عباس مبارزات را بلاوقفه با تمام نیروها ادامه داد و دیگر به فکر خورد و خواب نبود.

داستان شهادت
 روز بیست و یکم بهمن مقابل کلانتری شش سنگرها آماده گردید و سرسختانه جنگیدند. دژخیمان چند نفر کشته دادند و از گارد کمک خواستند بلافاصله تانکها به حرکت درآمدند. در این موقع ارشد نیروی هوايی داوطلب خواست، عباس داوطلب شد و به او نارنجک داده شد. عباس بالای تپه رفت و اولین تانک را به آتش می کشاند و به سنگر بر مى گردد و به رزمش ادامه می دهد. حدود ساعت 4 ساعت بعدازظهر بود که در این موقع یک نفر گاردی از پشت مسلسل به وسیله یک پرسنل تیر می خورد. عباس بدون اجازه و با شهامت تمام از سنگر خارج و گاردی را لگد می زند و دسته ی مسلسل را می گیرد و شروع  به تیر اندازی بطرف جلادان و مزدوران وطن می کند و چندین نفر را می کشد.

تیری که به قلب عباس خورد
سرانجام ساعت 4:40 بعدازظهر روز 21 بهمن 1357 تیر به هدف خورد و درست در قلب عباس جای گرفت. هم رزمانش پيكر عباس را به بیمارستان جرجانی منتقل و فردای آن روز 22 بهمن به آمل منتقل و با حضور مراجع تقلید و انبوه جمعیت در امام زاده ابراهیم(ع) به خاک سپرده شد.

منبع:مركزاسنادبنيادشهيدوامورايثارگران/

انتهاى پيام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده