چای با سماور نفتی
جمعه, ۰۸ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۴۱
مادر شهید «مجتبی گلچین» می گويد: «در دوره پاسداری اش، آن زمان كه كمبود نفت بود، به او گفتم: مجتبی، من می خواهم در منزل، روضه بگيرم. چيزی برای روشن كردن سماور ندارم. مقداری نفت بياور تا سماور را روشن كنم، دستش را به صورتش كشيد و گفت: مادر!». متن کامل این خاطره را در نوید شاهد مازندران بخوانید.

به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید مجتبی گلچین سیزدهم دی 1338 در روستای «گله محله» از توابع شهرستان بابل به دنیا آمد. پدرش فروشنده بود و مادرش صغری نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. ششم فروردین 1361 در تنگه رقابیه بر اثر اصابت ترکش به قلب و سر شهید شد. پیکر وی در زادگاهش به خاک سپرده شد.
روایتی از مادر شهید
مادر شهید مجتبی گلچین در مورد فرزندش می گويد: «در دوره پاسداری اش، آن زمان كه كمبود نفت بود، به او گفتم: مجتبی، من می خواهم در منزل، روضه بگيرم. چيزی برای روشن كردن سماور ندارم. مقداری نفت بياور تا سماور را روشن كنم و به مهمانان چای بدهم. دستش را به صورتش كشيد و گفت: مادر، مردم هم به من می گويند، تو هم می گويی. گفتم: من نفت را برای خودم نمی خواهم، برای روضه می خواهم. گفت: چشم. او بیرون رفت و چند ساعت بعد، با يك كيسه هيزم بازگشت. گفت: مادر، با هيزم چای درست كن، امّا از من تقاضای نفت نكن!»
انتهای پیام/
نظر شما