مرورى بر زندگى روحانى شهيد "محسن لاسمى"
سهشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۴۵
نوید شاهد - به محض پيروزى انقلاب اسلامى «محسن» به فرمان امام، جهت يادگيرى آموزشهاى نظامى در بسيج شركت نمود و در تاريخ 18 فروردين 1364 به جبهههاى حق عليه باطل در «هورالعظيم» اعزام شد كه در آنجا با مسئوليت تبليغ نمودن انجام وظيفه مىنمود و در آنجا پيشنماز گردان "يا رسول" بود. گزيده زندگينامه اين روحانى شهيد را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
به گزارش نويد شاهد مازندران: محسن لاسمى يكم فروردين 1347 در روستاى «بيشه كلا» از توابع شهرستان محمودآباد به دنيا آمد. پدرش قربان كشاورز بود و مادرش نورجان نام داشت. وى در آغوش گرم پدر و مادر مهربانش پرورش يافت.
دوران تحصيل
در سن شش سالگى روانه مدرسه ابتدايى گشت و سپس بعد از گذراندن دوران ابتدايى، براى ادامه تحصيلات خود در مدرسه راهنمايى همين روستا ثبت نام نمود و مشغول درس خواندن شد تا اينكه در سال 1357 انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى در گوشه و كنار اين مملكت شروع شده بود كه ايشان هم در مدرسه فعاليت بسزايى داشت.
درس حوزوى
به محض پيروزى انقلاب اسلامى به فرمان امام جهت يادگيرى آموزش هاى نظامى در بسيج شركت نمود. در سال 1361 اعزام به جبهه حق عليه باطل، به مريوان رهسپار گشت و مدت 3 ماه در كردستان بسر برد. پس از برگشتن از جبهه از پدر و مادرش تقاضا نمود كه بنده مى خواهم تغيير درس بدهم. پدر اگر شما راضى باشيد به من اجازه بده تا بتوانم درس حوزوى را در حوزه شروع كنم. لذا با رضايت كامل پدر و مادرش در سال 1362 به «حوزه علميه جعفريه» رستمكلا بهشهر رفت و در اواخر بهمن ماه سال 1362 چون كارت طرح لبيك يا امام را داشته بود، از طرف حوزه براى تبليغ اعزام به جبهه حق عليه باطل شد. پس از مراجعت از جبهه مجدداً به حوزه برگشت.
فعاليت هاى انقلابى
محسن در همه حال و در همه وقت و در همه جا در سنگر ايدئولوژى و روحانيت و سنگر جبهه هاى حق عليه باطل به فعاليت خود ادامه مى داد. ايشان در ايام تعطيلى حوزه كه به روستا مى آمدند در پايگاه بسيج حضور يافتند و همكارى و حتى مسئوليت روحانى ناظر بوده و مثل برادران ديگر اسلحه بدوش مى كشيد و نگهبانى مى داد و همچنين در كار كشاورزى و كارهاى خانه به پدر و مادر كمك مى نمود و در زندگى بسيار ساده و بى آلايش بوده كه در مصرف قناعت مى نمود و حتى يكسال در حوزه روزها روزه داشت و شبها به شب نمازى مى پرداخت و پول روزه را براى خودش عبا و كتاب و غيره مى خريد و حتى نارسايى هاى روستا را با پدرش درد دل مى كرد تا راه چاره اى براى نارسايى روستا بيابد. هميشه طرفدار محرومين و مستضعفين و خانواده هاى شهدا بوده است و ضد مستكبران و منافقين بود.
حضور در جبهه
محسن در تاريخ 18 فروردين 1364 اعزام به جبهه هاى حق عليه باطل در جنوب كشور در منطقه «هورالعظيم» شد كه در آنجا با مسئوليت تبليغ نمودن انجام وظيفه مى نمود. در آنجا پيشنماز گردان "يا رسول" بود كه برادران همسنگرش بسيار از او راضى بودند، ضمناً يكى از دوستان ايشان كه همسنگرش بود سؤال كردند اگر به يارى خدا به منزل رفتى براى من نامهاى بفرست ايشان فرمودند: من اين بار مىدانم كه به منزل نمىروم در آنجا سر نماز هميشه طلب شهادت مىنمود. ايشان در عمليات قدس شركت كردند و در تاريخ بيست و پنجم خرداد 1364 با سمت راننده لودر در هورالعظيم بر اثر اصابت تركش به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
منبع:مركزاسنادبنيادشهيدوامورايثارگران محمودآباد
انتهاى پيام/
نظر شما