حال و هوای جبهه پابندش کرده بود
به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «حسین آسال» دهم فروردین ۱۳۴۶، در شهرستان بابل دیده به جهان گشود. پدرش سیف الله و مادرش ربابه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. ازدواج کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهارم شهریور ۱۳۷۳، در آسایشگاه ثار الله تهران بر اثر اصابت تیر به کمر و جراحات ناشی از جنگ به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای درزیکلا شیخ زادگاهش قرار دارد.
چند خاطره از شهید «حسین آسال»:
برادر شهید: شغل برادرم گچ کاری بود و بسیار به گچ کاری علاقه داشت. گچ کار بسیار خوبی بود. در اوایل سال ۱۳۵۷ شروع به گچ کاری کرد او با گچ عکس شاه را میساخت و خانواده را به خنده در میآورد. وقتی خانواده از او سوال میکردند چرا بینی شاه را بزرگ میکشی؟ میگفتند: چون شاه خیلی قشنگ است من هم عکس او را کشیدم. (البته برای مسخره کردن شاه این حرف را زد.)
خواهر شهید: در سالی که پدر و مادرم به مکه رفتند من خانه دار بودم برادرم تازه از جبهه برگشته بود و به مدت یک روز هم در این جا نبود که دوباره هوای رفتن به جبهه به سرش زد به او گفتم تازه آمدی پس صبر کن پدر و مادر از مکه بیایند بعد برو. با خنده جواب داد: اگر تو آن جا باشی و آن صحنهها را ببینی به من نمیگویی که نرو. من هم که ترس از دین خدا و اسلام داشتم اصرار نکردم. او رفت تا برگشتن پدر و مادر یک ماهی گذشت دیدم که معلول شده و در بیمارستان بستری شده است.
انتهای پیام/