روزی که ۷۰ اسیر با لب تشنه شهید شدند
به گزارش نوید شاهد مازندران، بیست و ششمین روز از مرداد هر سال یادآور روزهای شیرین آزادسازی اسراء است. مقاومت جانانه آزادگان در دوران تلخ اسارت برگ زرین دیگری از تلاشهای جامعه ایثارگری کشور برای تبیین کارکردهای اساسی انقلاب اسلامی ایران باید بازخوانی شود.
در همین ارتباط گفتگویی داشتیم با «مجید بابایی گرجی» آزاده اهل شهرستان قائمشهر که در زمان اسارت، تنها ۱۷ سال داشت اما مانند یک انسان رشید دوران اسارت را تاب آورد و امروز در سنگر کمک به مددجویان بهزیستی در حال تلاش است. این آزاده سرافراز در جزیر مجنون به همراه یک گروه چهار نفره به اسارت دشمن بعثی درآمد.
مدت زمان کوتاهی در محل اسارت تحت بازجویی قرار گرفته و سپس بطور دائم به اردوگاه العماره عراق منتقل شد.
بابایی با ذکر نام همتگران، مجید تقیپور و مرحوم نورالله فردوسی گفت: همه ما چهار نفر به زندان العماره منتقل شدیم.
شش ماه بیخبری خانوادهها
وی در پاسخ به این سئوال که خانواده چطور در جریان وضعیت شما قرار گرفتند، گفت: اون موقع مثل شرایط الان نبود که امکان ارسال اخبار وجود داشته باشد بنابراین تا شش ماه خانوادههای ما در جریان وضعیت ما قرار نداشتند. بعد از حضور صلیب سرخ جهانی در عراق و حدود هفت ماه بعد، خانوادهها متوجه اسارت ما شدند.
تلخترین خاطره
از این آزاده مازندرانی درباره شرایط اردوگاه العماره پرسیدیم، پاسخ داد: این مجموعه شبیه به یک مرغداری بود و در این مجموعه، اسراء در شرایط بسیار بدی نگهداری میشدند به طوریکه پس از ورود ما حدود ۷۰ نفر از اسراء به دلیل تشنگی و شرایط سخت به شهادت رسیدند.
بابایی که حدود دو سال و دو ماه در اسارت بود، مدام از وضعیت بسیار بد نگهداری در زندانهای عراق گفت و شهادت ۷۰ نفر از اسراء را از خاطرات بسیار تلخ آن دوران ذکر کرد.
وی ادامه داد: در عراق آن موقع رسم بود که هر از چند گاهی اسراء را در سطح شهر میچرخاندند، پس از اینکه تعداد اسرا به بیش از ۶۰ نفر رسید طی سه مرحله ما را در سطح شهر چرخاندند.
خبر قطعنامه ۵۹۸
مجید بابایی درباره نحوه دریافت خبر قطعنامه ۵۹۸، بیان کرد: روزی همه ما را در محوطه زندان جمع کردند و خبر اعلام آتش بس و صدور قطعنامه ۵۹۸ را به اطلاع ما رساندند اما بعد از قعطنامه هیچ تغییری در رفتار آنها با اسراء ایجاد نشد.
مهرماه سال ۱۳۶۹ بود که به ما اطلاع دادند میتوانیم به کشور بازگردیم و آن شیرینترین روز زندگی ما اسراء بود. پس از آزادی، نخستین نفری که در خانواده با او روبرو شدم خواهرم بوده که هیچ وقت این روز شیرین را از یاد نمیبرم.
بابایی از مسئولان و متولیان امر درخواست کرد که با توجه به سختیهایی که در پیروزی انقلاب اسلامی ایران مردم متحمل شدند انتظار است که کار و فعالیت جهادی در دستور کار آنها قرار گیرد زیرا در مملکت حسینی و علوی نباید کار مردم بر زمین بماند و مسئولان نباید پشت کمبود اعتبارات جا خوش کنند و همین موضوع را بهانه کم کاری قرار دهند.
انتهای پیام/