شهیدی قائمشهری که حاجت روا میکند
به گزارش نوید شاهد مازندران به نقل از خبرگزاری سایت حیات، سید جعفر شهید ۱۸ سالهای از خاندان سادات است که مزارش پُر از دخیلهای سبز رنگی و روی نردههای قبر گره زده خورده است.
حضور مردم سر قبر این شهید و روشن کردن شمع و بستن دخیل، از آن حکایت دارد که این شهید، خاص است که این همه عاشق و دلداده پیدا کرده است.
برای مروری کوتاه از زندگی شهید، راهی خانه مادر بزرگوارش شدم همانجا که حسینیه باب الحوائج نام گرفته است و من یقین دارم آجرهایش را جای گِل با دل روی هم چیدهاند.
مادر شهید مظفری آرام و صبورانه برایم از فرزندش گفت: پسرم بسیار سر به زیر و مقید به انجام مستحبات بود. علاقه شدیدی به روحانیت داشت. همرزمانش میگویند: با وجود سن و سال کمی که داشت، از همه فعالتر بود.
این مادر شهید با بیان اینکه طبق اظهارات همرزمش، سید جعفر در کارهای خیر مثل واکس زدن پوتین رزمندگان و آماده کردن غذا همیشه پیش قدم بود و با اخلاص این کارها را انجام میداد، ادامه داد: سید جعفر همیشه سعی میکرد در کارهای خیر در صف اول باشد. با اخلاص و بی تکبر بود. همیشه دوستانش از سادگی و ادبش تعریف میکردند. هر زمان که مطلبی را به ایشان تذکر میدادم فقط یک کلمه میگفت: چشم، در واقع سمعا و طاعتا بود.
نحوه شهادت شهید مظفری
زهرا مظفری خواهر شهید سید جعفر درباره نحوه شهادتش گفت: آنچه دوستانش گفتند این که سال ۶۴ قبل از عملیات والفجر ۸ رفته بودند هورالعظیم که عملیات قدس یک را انجام دهند. میخواستند عراقیها را مشغول کنند تا عملیات فاو انجام شود. جعفر با یکی از بچههای تنکابن قبل از شهادت با هم در یک سنگر منتظر ماندند تا قایق بیاید و آنها را به خط ببرد.
وی ادامه داد: توپخانه عراق شروع کرد به کوبیدن منطقه. سید در سنگر به پهلو خوابیده بود که تیر درست خورد به پهلویش؛ و همان جا در سنگر با پهلویی شکسته درست مثل مادرش حضرت زهرا (س) به شهادت رسید.
ساخت حسینیه سید جعفر شهید در حیاط پدری
مادر شهید مظفری درباره حکایت ساخت حسینیه توضیح داد که بعد از شهادتش یک شب به خوابم آمد و گفت: مادر! دلم میخواهد در حیاط خانه یک حسینیه بسازید، غصه پولش را هم نخور!
وی اظهار داشت: در جلسه قرض الحسنهای که داشتیم در یک قرعه کشی اسم سید جعفر برای وام درآمد. با کمک پدرش در حیاط منزل حسینیه باب الحوائج را ساختیم از زمانی که این حسینیه در منزل ما ساخته شد به برکت اهل بیت و شهید، مردم از همه نقاط ایران در مناسبتهای مختلف در این حسینیه مراسم برگزار میکنند، شهید را واسطه میکنند و حاجت روا میشوند.
وی در مورد روا شدن حاجت مردم گفت: والدین بچه ۲ سالهای که بر اثر بلعیدن سوزن دچار خونریزی شدید شده بود و پزشکان معتقد بودند تنها راه درمان جراحی تخصصی است که هزینه آن خیلی زیاد بود به پسر شهیدم متوسل شدند. بعد از چند روز وقتی به دکتر مراجعه کردند طی عکسبرداری که توسط پزشکان انجام شد سوزنی که تا چندروز قبل در شکم این کودک بود به صورت معجزه آسایی محو شد، نمونهای از روا شدن حاجت است.
مادر شهید سید جعفر در ادامه گفت: جعفر در این خانه و هر لحظه کنارم هست بسیار خوشحالم که فرزندم برای دفاع از کشورش به شهادت رسیده است.
این مادر شهید که قاب عکس پسرش در دست داشت را بوسید و در جمله آخرش گفت که افتخار میکنم پسرم را در راه اسلام دادم. همه ما فدای دین اسلام و قرآنیم.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
انتهای پیام/