برادر شهید «سیف الله قاسمی» می‌گوید: شب‌ها به خیابان می‌رفتیم تا بر در و دیوار شعار بنویسیم. وقتی ما شعار نوشتنمان تمام می‌شود فرار می‌کردیم، اما او بعد از فرار ما تازه شروع به نوشتن می‌کرد و به تنهایی می‌نوشت به او می‌گفتیم سیف اله چرا نمی‌آیی؟ با روحیه‌ای بسیار باز جواب می‌داد باید بمانیم و ادامه دهیم تا این انقلاب پیروز شود. وی روحیه‌ای مذهبی، خداپرست داشت.

به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «سیف الله قاسمی» دهم فروردین ۱۳۴۱، در شهرستان ساری دیده به جهان گشود. پدرش ابوالقاسم و مادرش آمنه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. ازدواج کرد. به عنوان سرباز سپاه در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم تیرماه ۱۳۶۱، در شلمچه بر اثر اصابت تیر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای روستای سوته شهرستان زادگاهش واقع است.

روحیه‌ای مذهبی و خداپرست داشت

چند خاطره از شهید «سیف الله قاسمی»

خواهر بزرگ شهید می‌گوید: برادرم با بنده رابطه‌ای خوب و صمیمانه داشت. همیشه به ما می‌گفت با دیگران خوش رفتاری کنید. وقتی از جبهه می‌آمد به کار مشغول می‌شد. هیچ گاه بیکار نبود. به صحرا می‌رفت و سر تراکتور به پدر کمک می‌کرد. او از روحیۀ خوبی برخوردار بود.

برادر شهید- نوراله- می‌گوید: روزی به همراه دوستان برای ماهیگیری به رودخانه رفتیم و شروع به گرفتن ماهی کردیم. پس از گذشت چند ساعتی مامورین محترم حراست شروع به دنبال کردن ما نمودند. او که از همه سبک پا‌تر بود به همراه تور ماهی شروع به فرار کردن نمود و دست سربازان به ما نرسید. در اوایل انقلاب یادم می‌آید که ما شب‌ها به خیابان می‌رفتیم تا بر در و دیوار شعار بنویسیم. وقتی ماکه شعار می‌نوشتیم، فرار می‌کردیم، اما او بعد از فرار ما تازه شروع به نوشتن دوباره می‌کرد؛ و به تنهایی می‌نوشت به او می‌گفتیم که سیف اله چرا نمی‌آیی؟ با روحیه‌ای بسیار باز جواب می‌داد باید بمانیم و ادامه دهیم تا این انقلاب پیروز شود ایشان روحیه‌ای مذهبی، خداپرست و جسمی سالم داشتند.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده