دوست شهید «عبدالله اسعدی» می‌گوید: شام را با هم خوردیم البته فقط نان و چای شیرین و پنیر بود، به او می‌گفتم بابا ما شام غیر این دیگر نداریم، می‌گفت:‌ ای بابا صفا و صمیمیت در نوع غذا نیست در همین با هم بودن است.

به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «عبدالله اسعدی» چهارم خرداد ۱۳۳۶، در شهرستان تنکابن دیده به جهان گشود. پدرش عزیزالله و مادرش خورشید نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هفتم مرداد ۱۳۶۱، در پاسگاه زید بر اثر اصابت ترکش به سر و پا، شهید شد. مزار او در گلزار هنگو شهرستان زادگاهش قرار دارد.

صفا و صمیمیت در نوع غذا نیست بلکه در با هم بودن است

چند خاطره از شهید «عبدالله اسعدی»:

اگر بتوانم یک تیر به حلقوم شاه خواهم زد

پدر شهید می‌گوید: دوره راهنمایی تحصیل شهید مدیر مدرسه مرا خواست که پسر تو بچه‌ها را تحریک می‌کند نسبت به شاه و بچه‌ها را جمع می‌کند و مرگ بر شاه می‌گویند که عبدالله می‌گفت اگر بتوانم یک تیر به حلقوم شاه خواهم زد.

مسعود عبدالرسولی دوست شهید می‌گوید: یادم می‌آید من به اتفاق ایشان اکثر شب‌ها در منزل مجردی خودم که با مادرم زندگی می‌کردم شام را با هم خوردیم البته فقط نان و چای شیرین و پنیر بود به او می‌گفتم بابا ما شام غیر این دیگر نداریم می‌گفت:‌ای بابا صفا و صمیمیت در نوع غذا نیست در همین با هم بودن است، هیچوقت به فکر تشریفات و شکم پرستی نبود. همیشه ساده بود.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده