همرزم شهید «هوشنگ ابراهیم قوچی» می‌گوید: هنگام شهادت شهید من در آن جا بودم، شهید بر روی زمین دراز کشیده بود و طلب آب می‌کرد و نمی‌توانست حرفی بزند، ولی با دست اشاره می‌کرد که آب می‌خواهد و من در کنارش بودم. نفس‌های آخرش را می‌کشید در حالی که لبانش از شدت گرما و گرسنگی ترک برداشته بود و خون می‌چکید و ما آبی نداشتیم. شهید مانند علی اکبر در صحرای کربلا به شهادت رسید.

به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «هوشنگ ابراهیم قوچی» یکم شهریور ۱۳۵۰، در شهرستان رامسر دیده به جهان گشود. پدرش ابراهیم و مادرش عزت نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یکم مرداد۱۳۶۷ ، در عملیات ۵ بر اثر شیمیایی، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای گالش محله شهرستان زادگاهش قرار دارد.

شهید مانند علی اکبر در صحرای کربلا به شهادت رسیدند

چند خاطره از شهید «هوشنگ ابراهیم قوچی»:

دوست شهید: محیط دانشسرا هیچ وقت یادم نمی‌رود. ما در آن منطقه بودیم که یک محیط شبانه روزی بود بار‌ها شهید قبل از اعزام همیشه صحبت از درس می‌کردند و تاکید داشتند که باید درس بخوانیم و انضباط و نظم در رفتار و کردارمان باشد و آرزو داشتن در حین درس خواندن به عنوان یک سرباز به به میهن خود خدمت کند و به شهادت برسد و بیشتر این حرف‌ها را در جلسات شبانه‌ای که برپا می‌کردیم می‌گفتند.

همرزم شهید: هنگام شهادت شهید من در آن جا بودم شهید بر روی زمین دراز کشیده بود و طلب آب می‌کرد و نمی‌توانست حرفی بزند، ولی با دست اشاره می‌کرد که آب می‌خواهد و من در کنارش بودم. نفس‌های آخرش را می‌کشید در حالی که لبانش از شدت گرما و گرسنگی ترک برداشته بود و خون می‌چکید و ما آبی نداشتیم. شهید مانند علی اکبر در صحرای کربلا به شهادت رسید.

خواهر شهید: شهید عاشق شهادت بود و همیشه می‌گفت من لیاقت ندارم و هر چه استاد دانشگاهش می‌گفت همین جا هم شما مشغول به خدمت هستی با درس خواندنت شهید می‌گفت: نه و همیشه دست به دعا می‌شد و هر موقع دوستانش به شهادت می‌رسیدند می‌رفت داخل اتاق و گریه می‌کرد و در آن زمان من کلاس پنجم بودم و به او می‌گفتم چرا گریه می‌کنی؟ می‌گفت: «یک نمره کم گرفتم و بعد به من لبخند می‌زد.»

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده